چکیده:
ملاصدرا چگونگی «حمل» در عالم واقع را بر اساس نظریۀ شمول و انبساط وجودی توضیح میدهد. مطابق با این نظریه، وجود منبسط واحد جهت اتحاد، و مراتب این وجود جهت تغایر موضوع و محمول را فراهم میکنند و میان موضوع و محمول نوعی رابطۀ علیت برقرار است. اما از آنجا که این نظریه در ساختار فلسفی علامه طباطبایی پذیرفته نیست، چگونگی «حمل» نزد ایشان بر مبنای نظریۀ حدود و قیود وجودی تبیین میشود. بر این اساس، این مقاله از یک سو در تلاش است تا به این مسئله پاسخ گوید که دیدگاه علامه طباطبایی دربارۀ واقعیت «حمل» چه تفاوتی با دیدگاه ملاصدرا دارد؛ و از سوی دیگر سعی دارد که با بررسی مبانی وجودشناسی ملاصدرا و علامه طباطبایی منشأ اختلاف این دو دیدگاه را واکاوی کند.
During the time، land cover and as a result land use patterns go through fundamental changes and human factors can have the most important role in this process. Knowing these changes could be of great help to the future management of this region. According to this، the main purpose of this study is to monitor the land use-cover changes in the Hamedan province area during the three recent decades. Therefore، in order to discover the changes created in the study area، images of TM satellite sensor (1989)، ETM satellite sensor (2000) and LISS3 detector of IRS (2008) were processed. Then after performing needed preprocesses، the enhancements were performed and then by using supervised classification with Maximum likelihood method، land-use cover objective maps were prepared. These maps were compared with the Post classification comparison method in form of a couple in the first period between 1989-2000 and the second period between 2008-2009. The results shows that the area of the land use-cover classes، rangelands and plain lands were decreased during the three decades and on the other hand water area، arid and residential-industrial area were increasing during this period. Woodland areas decreased during the first period and increased in the second period. However، farmlands’ area increased during the first period and decreased during the second one.
خلاصه ماشینی:
"بـه دیگر سخن در این مقاله سعی بر این است که ارتباط نظر علامه طباطبایی در مسئلۀ حمل با دیدگاه خاص ایشان دربارۀ وجود و ماهیت مورد بررسی قرار گیرد و ابهامات نظریۀ ایشان دربارۀ وجود رابط ، به خصوص در مواردی که محمول از عـوارض ذاتـی موضـوع اسـت ، بـر اساس مبانی وجود شناسی ایشان مرتفع شود.
بنابراین شرط مطرح شده برای تحقق حمل مبنی بر برقراری نوعی رابطۀ علـی و معلـولی میان موضوع و محمول میتواند با ساختار فلسفی ملاصدرا سازگار باشد؛ گرچه ملاصـدرا کماکان تأکیـد دارد کـه «وجـود جـوهر جـوهر، و وجـود عـرض عـرض اسـت » [٣، ج ٣، ص ١٠٤] و برخلاف شرح جوادی آملی برای محمولی مانند «کاتب » قائل به وجود عرضی است .
بنابراین بر اساس مبانی وجودشناسی علامه ، صدق گزارۀ P١ به معنای آن اسـت کـه هریک از وجودات a و b دارای وجود فینفسه مخـتص بـه خـود اسـت کـه طـارد عـدم ماهیت a و b هستند و به اختلاف در حدود و سلوب وجودی با یکدیگر مغایرند و به این اعتبار است که موضوع و محمول ، یکی از شـروط لازم بـرای تحقـق حمـل را مهیـا مـی سازند: «و لابد ان یکون الاختلاف [بین الاموضوع و المحمول ] فی الوجود فی نفسـه و الا لم یختلفا» [٣، ج ٢، ص ٩٣].
شرایط لازم و کافی حمل از نظر علامه چنان که بیان شد، علامه با شروط لازم مطرح شده از سوی ملاصدرا بـرای حمـل ، یعنـی اتحاد در وجود از وجهی و مغایرت موضوع و محمول از وجه دیگر، موافق است ؛ امـا ایـن اتحاد و تغایر را بر اساس مبانی وجودشناسی خود تفسیر میکند."