چکیده:
بوف کور صادق هدایت در نگاه اول بیشتر به سبک و سیاق غربی میماند تا اسلوبهای ادبی شرقی و ایرانی. نقدهایی هم که بر این اثر نوشته شده بیشتر ناظر بر چنین تأثرها و شباهتهایی است؛ اما در زمانهای اخیر، به اثرپذیری آن از فرهنگ ایران بیشتر توجه شده است. هنگام صحبت از تأثیر ادبیات قدیم در این اثر، بیش از هر چیز نام خیام برده میشود و بعد ویس و رامین، و غالبا در همین جا متوقف میمانند؛ شاید به این دلیل که هدایت خود دربارة این دو موضوع کتاب و مقاله نوشته است. این حقیقت که صادق هدایت داستاننویس میراث داستانی ادبیات فارسی را مطالعه کرده است و احیانا از آن متأثر شده است، کاملا پذیرفتنی است. در مقالۀ حاضر سعی شده است ثابت شود که صادق هدایت در خلق بوف کور از طوطینامه متأثر شده و بهویژه ایدۀ تصویر «پیرمرد و دختر» را از یکی از افسانههای طوطینامه اقتباس کرده است.
خلاصه ماشینی:
همة افسانه های طوطی نامه را طوطی روایت می کند، و راوی بوف کور نیز یـک جـا خود را شبیه جغد معرفی می کند: در این وقت شبیه جغد شده بودم ولی ناله های من در گلویم گیـر کـرده بـود و بـه شـکل لکه های خون آن ها را تف می کردم .
درخت سرو هم «مطابق روایات ایرانی ، درختـی اسـت کـه زرتشت از بهشت آورده است » (دهباشی ، ١٣٨٠: ٧٠٨)؛ اما دیگر اجزای این تصویر هندی است : دختر آسمانی ، بوگام داسی ، هندی است ؛ پیرمرد شـبیه جوکیـان هنـد اسـت ؛ پـردة گلدوزی و جلد قلمدان هم هندی است ؛ اگر گل های پادما (نیلوفر هندی ) در درة گلمرگ را در، سامپینگه ، دیگر اثر هدایت درنظر داشته باشیم ، نیلوفر هـم هنـدی اسـت (هـدایت ، ١٣٤٤: ٥٦١).
٢. پنج تصویر پیرمرد و دختر یکی از برجسته ترین عناصر در بوف کور، «صحنة پیرمرد و دختـر» اسـت کـه پـنج بـار بـه شکل های متفاوت تکرار می شود؛ همان اوایل داستان می خوانیم : موضوع مجلس همة نقاشی های من از ابتدا یک جور و یک شکل بوده است : همیشـه یـک درخت سرو می کشیدم که زیرش پیرمردی قوزکرده شبیه جوکیان هندوستان عبا به خودش پیچیده ، چنباتمه نشسته و دور سرش چالمه بسته بود و انگشت سبابة دست چـپش را بـه حالت تعجب به لبش گذاشته بود.