چکیده:
در پی تعرض به احکام اسلامی زنان و خانواده، علامه طباطبائی این هنجارها را تبیین کرد. این مقاله فرایند پیدایش بخشی از هنجارهای خانواده را طبق دیدگاه علامه مطرح میکند. روش کار، تحلیل متن است. مهمترین یافتة پژوهش حاضر اثبات کارکردهای هنجارهای اسلامی خانواده است، که نشان میدهد هنجارهای اسلامی خانواده، سبب شکلدادن به مبادلة برابر بین بانو و شوهر و ایجاد شفافیت نسب است. اختصاصیشدن رابطة جنسی یک زن به یک مرد، تملک زن توسط مرد نیست و مستلزم نابهنجار تلقی کردن تعدد زوجات بهطور عام نخواهد بود و تکفل نفقة بانو توسط شوهر بر اساس ناتوانی زن در تأمین معاش نیست؛ تحقیر زن نیز نیست. نظارت شوهر بر تعاملات بانو و اقتدار شوهر در این امر از مفاد قرارداد نکاح است و بدون آن نقض غرض خواهد شد و شفافیت نسب و احرازپدری یک مرد مشخص بر فرزندان معین نزد او و همة اعضا اجتماع حاصل نمیشود.
Allamah Tabatabaii has expounded the question of family elaborated norms due to a breach of the Islamic injunctions on women and family. The present paper discusses the development process of some of these family norms Allamah Tabatabaii’s views. A content analysis method is used in this research. Establishing the functions of Islamic family norms is among the most important research findings which confirm that these norms contribute to the formation of harmonious relations between wife and husband and to the clarity of genealogy. The ruling of limiting a woman to be married to no more than one man does not mean that the woman is owned by the man and is not a testimony for viewing polygamy as an unusual act. Besides، the husband''s being duty bound to provide for his wife is not based on the idea of her inability to earn a living nor it is meant to humiliate her. The husband’s supervising his wife’s interactions and the authority he has in this regard is referred to in the marriage contract، without which the contract is terminated، and the clarity of genealogy and identifying the blood relationship of a specific man with a specific child and other society members will not be accessible.
خلاصه ماشینی:
"علاوه بر این اگر مردی در مشارکت با زنی در تولیدمثل، نانآوری همراه با اطاعت را بپذیرد، فقدان اقتدار شوهر بلکه شدیدتر از آن، وجود اقتدار بانو، مانع تحقق یکی از عوامل ایجابکننده پرداخت نفقة بانو توسط شوهر میشود؛ زیرا شوهر نیازمند به نظارت بر تعاملات بانو بود تا به ارتباط خودش با نوزاد اطمینان کند و اگر اقتدار سازمان خانواده در دست بانو باشد، این نظارت و کنترل اطمینانبخش، ممکن نیست و در نتیجه شفافیت نسبت نیز حاصل نخواهد شد: «و اگر مسئلة ازدواج که بر پایة تعاون و اشتراک در زندگی بوده، ...
علاوه بر این، اگر مردی در مشارکت با زنی در تولیدمثل، نانآوری همراه با اطاعت را بپذیرد، فقدان اقتدار شوهر بلکه شدیدتر از آن، وجود اقتدار بانو، مانع تحقق یکی از عوامل ایجابکنندة پرداخت نفقة بانو توسط شوهر میشود؛ زیرا شوهر نیازمند نظارت بر تعاملات بانو بود تا به ارتباط خودش با نوزاد اطمینان کند، و اگر اقتدار سازمان خانواده در دست بانو باشد، این نظارت اطمینانبخش، ممکن نیست و در نتیجه شفافیت نسبت نیز حاصل نخواهد شد؛ 6.
بهعبارت دیگر ازدواج و اختصاصی شدن رابطة جنسی یک زن به یک مرد، تملک زن توسط مرد نیست (رابطة اختصاص با تملک عام و خاص مطلق است)؛ ثانیا مستلزم نابهنجار تلقی کردن تعدد زوجات بهطور عام نخواهد بود؛ ثالثا تکفل نفقة بانو توسط شوهر مبتنی بر فرض ناتوانی زن در تأمین معاش خود نیست؛ رابعا این هنجار تحقیر زن نیست؛ خامسا نظارت شوهر بر تعاملات بانو و اقتدار شوهر در این امر از مفاد توافق و قرارداد نکاح است و بدون آن نقض غرض خواهد شد و شفافیت نسب و احراز پدری یک مرد مشخص بر فرزندان معین نزد او و همة اعضا اجتماع حاصل نمیشود."