چکیده:
جایگاه شناخت خداوند در نظریه شناخت اس ینوزا یکوی از متموایزترین نظریوه های شناخت را فراهم آورده است. شناخت در فلسفه اس ینوزا به گونه خاصی به شناخت خداوند گره خورده است. برای اس ینوزا، روش، تصور و شناخت همگوی مبتنوی بور تصور و شناخت خداوند هستند. اس ینوزا روش را بر تصور مبتنی می کند: ی روش کامل مبتنی بر تصوری کامل است و کاملترین روش مبتنی بر کامولترین تصوور یعنی تصور خداوند است. تصور خداونود تنهوا تصوور حقیقوی اسوت و هویچ تصوور دیگری نمی تواند تصوری حقیقی باشود. نظریوه شوناخت اسو ینوزا نیوز مبتنوی بور شناخت تمامیت است که در فلسفه او همان خداوند است. از طر دیگور، شوناخت خداوند مبنای تمایز شناخت عقلی و شناخت شهودی و در نتیجوه مبنوای شوناخت نو سوم به عنوان شناخت کامل است. شناخت خداوند عاملی است که بوه واسوطه آن شناخت عقلی به شناخت شهودی تعالی می یابد.
خلاصه ماشینی:
"در ایوون رسوواله اسوو ینوزا بوور جسووتوجوی حقیقووت و نیووز نظووم در روش تأکیوود مووی کنوود: »روش حقیقوی آن اسوت کوه از طریوق آن خوود حقیقوت یوا ذوا ذهنوی اشویا یوا همچنوین تصورا )همه این اصوطلحا بوه یو معناسوت( بوا نظوم و ترتیوب لزم جسوتوجو شوود« )اسو ینوزا، ١٩٧٩: ٩١(.
در بررسی روش دیدیم کوه اسو ینوزا بوا خودا آغواز موی کنود در رسواله در اصول فاهموه، اس ینوزا صریحاا خدا را »معیار حقیقت« معرفی می کند: هون منشأ طبیعت )هنانکه خواهیم دید( نه ممکن است به شیوهای انتزاعوی ادراک شود و نه ممکن است در فاهمه به شیوه ی کلی ، فراتر از آنچه در طبیعوت هسوت، امتداد یابد، و هیچ گونه شباهتی با هیزهای دگرگونشونده ندارد، نباید هویچ بیموی از اشتباه شدن تصور آن داشت، به شر آنکه )هنوانکوه قوبلا نشوان دادهایوم ( معیوار حقیقت را در دست داشته باشیم زیرا بیگمان این وجود وجودی یگانوه و نامتنواهی است، یعنی همه وجود است و بیرون از آن هویچ وجوودی نیسوت )اسو ینوزا، ١٩٧٩: .
در قضیه ٠٤ ایون بخوش، اسو ینوزا شوناخت اشویا بوه وسویله نوو سووم شووناخت را »عووالی ترین کوشووش نفووس و عووالی ترین فضوویلت آن« می خوانوود )اسوو ینوزا، ١٩١١: ٩١١( و در برهانی که بر ایون قضویه موی آورد می گویود: »نوو سووم شوناخت از تصوور تام صفا معین خدا منتشی و به شناخت تام ذا اشیا منتهی می شود« )همان(."