چکیده:
هدف تحقیق حاضر،اندازهگیری هزینه رفاهی تورم براساس دادههای اقتصاد ایران در سالهای 1380-1350 است.برای دستیابی به این هدف سعی شده با وارد کردن بخش بانک به تحلیل هزینه رفاهی تورم لوکاس(2000)الگویی طراحی شود که در آن برای اندازهگیری هزینه رفاهی تورم،راه انحرافی دیگری افزون بر زمان معاملاتی که مورد تأکید بیشتر مطالعات در این زمینه است،درنظر گرفته شود.در اینجا-سازگار با چارچوب الگوی زمان خرید مک کالم و گودفریند(1987)-به این دلیل برای پول تقاضا وجود دارد که پول موجب تسهیل در امر معاملات شده و هزینه معاملاتی را کاهش میدهد.در الگوی حاضر،تورم از دو مجرا میتواند زیان رفاه را به اقتصاد تحمیل کند.نخست اینکه عاملات اقتصادی به منظور ایمن ماندن از اثرات نامساعد تورم در شرایط تورمی،دارایی پولی بدو بهره کمتری نگهداری کرده و کمتر از خدمات دارایی پولی در امر تسهیلات معاملات و کاهش زمان معاملاتی بهرهمند میشوند.درنتیجه تورم به مزایای استفاده از پول لطمه میزند.دوم،تورم نرخ حق الضرب نظام بانگی یعنی اختلاف بین نرخ بهرهوری وام و نرخ سود سپرده بانگی را افزایش میدهد و در بازار پول درونی همواره در تحقیقات متعارف از جمله لوکاس(2000)مورد غفلت قرار گرفته و امکان تبیین آن وجود ندارد. نتایج تجربی تابع زیان رفاه تورمی پیشنهادی مقاله حاضر که دو تصریح لگاریتمی و نیمه لگاریتمی از آن انجام گرفت،نشان میدهد که هزینه رفاهی بهوجودآمده از یک نرخ تورم 10 درصدی در حالت لگاریتمی و نیمه لگاریتمی به ترتیب معادل 2/7 و 6/6 درصد تولید ناخالص داخلی است که نیمی از آن مربوط به زیان رفاه انحراف نوع دوم یعنی اختلال در بازار پول درونی است.تحقیقات انجامگرفته در زمینه هزینه رفاهی تورم به دلیل اینکه زیان یادشده را نادیده میگیرندهزینه رفاهی تورم را کمتر از مقدار واقعی برآورد میکنند.نتایج این مطالعه نشان میدهد که هزینه رفاهی تورم قابل ملاحظه بوده و غفلت از دادوستد بین تورم و رفاه میتواند این خطر را در پی داشته باشد که سیاستهای درپیش گرفته شده به تخصیص مناسب منابع و رفاه منجر نشود؛بنابراین باید به مسأله تورم به گونهای جدیتر نگریسته شده و سیاستهای اقتصادی در پی کاهش نرخ تورم باشند.
خلاصه ماشینی:
"در تفسیر رابطه 3-23 بیان شد که انحراف موردنظر به دلیل افزایش نرخ حق الضرب نظام بانکی یعنی اختلاف بین نرخ بهرهروی وام و نرخ سود سپرده به وجود آمده از تورم پدید آمده و به کمک برآورد انتگرالهای زیر به دست آمد: (4-3) D2-?TT*le(il-u/eT)du-?TT*de(id-(1-a)u)/eTdT-]L(T)-L(T*)[ در اینجا هدف،یافتن شکاف پدید آمده بین مقدار سپرده و وام به دلیل شکاف ایجاد شده در نرخ بهرهروی آنها است که از تورم نشأت میگیرد و موجب کاهش نقش واسطه مالی بودن بانک در اقتصاد میشود.
برپایه این یافتهها شکاف پدید آمده در مقدار وام و اعتبار ارائه شده به وسیله نظام بانکی-که از افزایش تورم و در پی آن افزایش نرخ بهره روی وام نشأت میگیرد-(انتگرال اول در رابطه 4-3)برای دو حالت برآوردی از تابع وام و اعتبار(برای نرخ تورمهای گوناگون)به شکل زیر به دست میآید که در محاسبه انحراف ایجاد شده تورم در بازار پول درونی به کار میرود: Hl(T)-0/032-0/031(1+T)-3/716(4a-4) Hlsemi(T)-0/064-0/137EXP(-0/743-1/895T)(4b-4) انتگرال دوم در رابطه 4-3 نشانگر شکاف پدیدار شده در مقدار سپردههای بانکی به دلیل تورم است؛برآورد آن مستلزم آگاهی از ارتباط بین سپردههای نظام بانکی و نرخ تورم و درنظر گرفتن رابطه رفتاری مربوطه میباشد.
درحالیکه هزینه رفاهی تورم به دلیل انحراف ایجاد شده در بازار پول درونی-که از افزایش نرخ حق الضرب نظام بانکی یا شکاف پدید آمده بین نرخ بهره روی وام و نرخ سود سپرده به وجود آمده-در نرخ تورم 10 درصد معادل 8/3 درصد تولید ناخالص داخلی است."