چکیده:
مرجئه شیعه نام جریانی است که در کوفه سده دوم نقاب از چهره برگرفت. این گروه که عمدتا به دنبال بروز شرایط اجتماعیـ سیاسی کوفه و احتمالا به منظور حل و فصل معضلات پیش روی جامعه شیعی، خود را از شیعیان اعتقادی متمایز کردند، در مسئله امامت به عنوان محوری ترین کانون فکری شیعه، ایده ای مطرح ساختند که به واقع گونه ای عقب نشینی از این مبنای فکری شیعه بود. سامان دهندگان این رویکرد که بعضا از اصحاب امام باقر و امام صادق8و شیعیان او به شمار می آمدند با ارائه نظریه خویش به تدریج از سوی شیعیان راستین، طرد شده و عملا به جریانی که سال ها بعد از زید بن علی حمایت کرد، متمایل شدند؛ گروهی که منابع فرقه نگاری از آن با نام «بتریه/ بتریه» یاد کرده اند. مرجئه شیعه هرچند پیش از جریان زید حضور فکری داشتند، اما سال ها بعد از او، بهترین بستر نظری را برای پذیرش نظریه امامت مفضول از سوی زیدیه فراهم آوردند. این نوشته درصدد است با خوانش تاریخی این جریان فکری و برشماری بارزترین مولفه فکری آنان، ضمن واکاوی زمینه های ظهور و بروز برخی نظریه های امامت، بستر دریافت و فهم برخی روایات شیعه را در این زمینه هموار تر سازد.
Shiite Murji’ah is a movement in the second century of Kufah. Having distinguished themselves from official Shiites after the rise of some political-social events in Kufah and basically as a way of solving the troubles before Shiite community، they adopted an idea concerning Imamat –which is the most central foundation of Shiite thought- which was a kind of retreatment from this foundation. Those who adopted this idea were deciples of Imam Baqir (a.s.) and Imam Sadeq (a.s.)، but were rejected by Shiite community because of this idea and they indeed tended to a movement which years later supported Zaid ibn Ali; a sect which is usually called “Butriah” or “Batariah”. Though Shiite Murji’aj was present before the movement of Zaid، but years after him، they prepared the best theoretical background for the acceptance of the Imamat of the less competent. This paper tries to present a historical reading of this movement and introduce the main lines of their thoughts and seeks to examine the backgrounds of the rise of some theories of Imamat، and this way it tries to prepare the ground for understanding some Shiite hadiths.
خلاصه ماشینی:
زیرا بحث مقابله با حکومت و عدم داوری مرجئه، بر پایۀ انگاره سیاسی مرجئه در باب امامت جامعه استوار شده بود ولی همین جریان نظریه دیگری را هم در باب ایمان و در عرض ایده سیاسی خویش پیش میبرد؛ نظریهای که نه در مقابل نظریۀ اهلسنت حجاز، بلکه در تقابل با عقیدۀ خوارج در باب ایمان مرتکب کبیره رخ تابانده و جریانی را موسوم به ارجاء کلامی به تاریخ اندیشه عرضه نموده است.
برای نمونه، اینکه محمد حنفیه فرزندش حسن را به دلیل نگارش رسالهای در باب ارجاء (المزی، 140۶، ج۶: 321) نکوهش میکند میتواند معنای فروکاهش ادعا شده را نشان دهد؛ چون در این رساله عقبنشینی از مقام و منزلت امام علی از جانب حسن بن محمد حنفیه به خوبی روشن است (نک: جعفریان، 1382: 33، متن رساله ابن حنفیه، بند5).
مرجئه شیعه و بتریه بنا به نقل تاریخ با آشکار شدن قیام زیدبن علی بنالحسین7 در کوفه - در سال 121 ق- شیعیان اعتقادی قائل به اندیشۀ وصایت بدو گرویدند، اما آنگاه که در کنار او برخی سنیان و هواداران تفکر ارجاء شیعی را دیدند برای همراهی زید از او خواستند تا از خلفا برائت جوید، اما او از این امر سرپیچید و از همینرو از جانب ایشان طرد شد (طبری، 1403، ج۵: 491؛ ذهبی، 1413، ج۵: 390-391).
برای مثال، نوبختی پذیرش خلافت ابوبکر و عمر همراه با اعتقاد به احقیت حضرت علی7 را که پیشتر نشان مفهومی مرجئۀ شیعه معرفی شد، برای تمامی اصحاب جریان بتریه گزارش کرده است (نوبختی، 1404: 13و۵7).