چکیده:
محمد علی امیر معزی - شیعه پژوه معاصر - در مقاله ای با عنوان «صفار قمی و بصائر الدرجات» به بررسی بعضی از جنبه های شخصیت محمد بن حسن صفار - محدث شیعی سده سوم - و کتاب او بصائر الدرجات پرداخته است. بنا به ادعای او، پس از مرگ صفار برخی از بزرگان شیعه برخورد تردیدآمیزی با صفار داشته و مضامین کتابش را غلوآمیز دانسته اند. این دیدگاه از تغییر مفهوم عقل نزد علمای متاخر در مقایسه با علمای نخستین سرچشمه می گیرد، به گونه ای که عقل، در نظر متاخرین ابزاری برای ادراک گزاره های منطقی است؛ در نتیجه، بسیاری از احادیث که دربرگیرنده گزاره های فرا منطقی بودند و نزد متقدمان صحیح به حساب می آمدند، با تغییر مفهوم عقل مورد تردید واقع شدند. در این نوشتار، ضمن بیان دیدگاه نویسنده درباره مفهوم عقل قدسی، به بررسی ادعای امیرمعزی در برخورد تردیدآمیز با کتاب صفار پرداخته می شود. افزون بر این، به دیدگاه امیر معزی، در باب معنا و مفهوم واژه «علم» در روایات نقل شده در کتاب بصائر الدرجات نیز اشاره شده است.
In a paper titled “Saffar Qomi and Basa’ir al-Darajat”، Mohammad Ali Amirmo’ezzi –a contemporary schor of Shiism- has examined the career of Muhammad ibn Hassan Saffar (Shiite muhadith of third century) and his book Basa’ir al-Darajat. According to him، after the demise of Saffar، some Shiite scholars were doubtful of him and took his book to contain exaggerations about Imams. This arises from the transformation of the concept of reason for late scholars in comparison with early scholars. Reason for the late scholars is a instrument for the discovery of logical propositions and thus many hadiths which contained super-logical propositions and were taken by the early scholars to be correct، were in doubt by the transformation in the concept of reason. This paper elaborates the concept of divine reason and examines Amirmoezzi’s claim about the doubts of Shiite scholars about Saffar’s book. Also we have considered Amirmoezzi’s view about the meaning of “knowledge” in the hadiths narrated in Basa’ir al-Darajat.
خلاصه ماشینی:
3. تحول مفهوم عقل در مدرسۀ قم و بغداد اینک با توجه به معنای عقل، به بازخوانی مطالب مورد ادعای امیرمعزی میپردازیم: نخست اینکه، این مطلب که برخی از روایات موجود در بصائر الدرجات در کتاب کافی دیده نمیشود یا اینکه فضای حاکم بر روایات بصائر الدرجات دربارۀ ویژگیهای امامان: با فضای روایات موجود در کتابهای شیخ صدوق، متفاوت است، مطلب قابل انکاری نیست؛ اما آیا دلیل این مطلب، تحلیل ارائه شده از سوی نویسنده در باب تحول مفهوم عقل است؟ دوم اینکه، آیا این تحول مفهوم عقل تنها در میان حوزۀ قم و بغداد دیده میشود یا در خود حوزۀ قم هم این مطلب به چشم میخورد؟ سوم اینکه، بر فرض که این تحول در حوزۀ بغداد پذیرفته شود، آیا این امر لزوما به تغییر درخور توجه در سطوح اعتقادی دانشوران حوزه بغداد با دانشوران حوزه قم در موضوع امامت انجامیده است، یا اینکه چه بسا این تغییر تنها در روشهای استدلال و بحث انجام گرفته، نه در اصل معتقدات؟ پاسخ به این پرسشها و برخی پرسشهای دیگر، چهبسا ما را به نتایجی رهنمون سازد که با برخی تحلیلهای ارائه شده از سوی امیرمعزی، متفاوت باشد.