چکیده:
ابن سینا در آثار مختلف خود به کتاب الحکمة المشرقیة اشاره کـرده اسـت . برخـی متفکـران اسلامی نیز به این کتاب استشهاد کرده اند. وی در این کتاب دیدگاه های خاص خود را با صراحت بیان کرده است . بنا بر روشی که ابن سینا داشت ، و برخی آثار خود را در آثار دیگر خلاصه می کرد، این کتاب نیز خلاصه ای از کتاب شفاء است . درباره معنـا و مفهـوم «مشـرقی » در اندیشـه هـای ابن سینا نیز دیدگاه های مختلفی بیان شده است ، ولی نگارنده معتقد است «مشـرقی » بـه معنـای «اسلامی » است . در بخش ماهیت حکمت مشرقی هم بایـد گفـت کـه ابن سـینا، چنان کـه یـک فیلسوف مشایی به معنای ارسطویی نیست ، همان طور که هانری کربن و پیروان او معتقدند یـک فیلسوف خسروانی هم نیست . لذا منظور ابن سینا از حکمت مشرقی همان حکمت اسلامی بـودن آن است .
خلاصه ماشینی:
"(274 :1359 علاوه بر این ، سید حسین نصر در فرآیند تکامل فلسفه ابن سینا از تغییر شکل زبـان مجـرد و عقلانی به زبانی انضمامی و رمزی نیز سخن به میان آورده و در ارتباط با این مسـئله کتاب هـای ابن سینا را نیز دسته بندی کرده و در مورد برخی از کتاب های وی که او آنهـا را مشـرقی خوانـده است چنین می گوید: «چون به مجموعه آثار ابن سینا نظر کنیم در آنها تألیفـاتی مـی بینیم کـه بـا نوشته های مشایی وی تفاوت دارد، و نشانه آن است که اینها پاره هایی از همان «فلسفه مشرقی » او می باشد» (نصر، ١٣٨٨: ٤٥).
ممکن است این پرسش مطرح شود که آیا قبل از هنری کربن کسـی در خصـوص ابن سـینا چنین نگرشی داشته است یا نه ؟ در پاسخ باید گفت که این نوع نگـرش هرچنـد قبـل از هنـری کربن وجود داشت ، اما بحث بیشتر در خصوص مفاهیم مشرق و اشراق بود تا بحث درباره محتـوا و جنبه ایرانی آن ؛ و اولین بار هنری کربن با نشر آثار سهروردی این نوع نگرش درباره ابن سینا را به شکل سیستماتیک درآورد، به طوری که سید حسین نصر در این باره می گوید: «تا حد زیادی ، در سایه بازسازی برجسته و درخشان هنری کربن است که م̂Hخذ و متون مربـوط بـه ایـن جنبـه دیگر فلسفه سینوی شناخته شده است » (نصر، ١٣٨٩: ١٤٨)."