چکیده:
اثر هنری به مثابه ی شی ء- کالای خودبسنده و مستقل ، میانجی گر انشعاب تاریخی هنرمند و مخاطب در نظریات مدرنیستی است . بنیان این انشعاب توسط نظریات دهه ی شصت و مدافعان پرفورمنس آرت نقد و به اهمیت حضور و مشارکت هنرمند- مخاطب در تولید یک اثر هنری کاملا متفاوت و تغییرپذیر تاکید شد. هنرمندان هنر تجسمی به جای خلق اثر هنری رایج همانند مجسمه ، تابلوی نقاشی و... با بدن خود بی واسطه در برابر مخاطب حاضر شدند تا در یک فرایند مشارکتی و بر ضد پارادایم های سنتی ، آثار هنری را تولید کنند که در آن به شکل معمول کنش های ساده زندگی روزمره انسان به عنوان ماده زیباشناختی کار استفاده می شد. این خود نتیجه ی جریانات نظری و عملی دهه ی شصت و هفتاد است که در شکل گیری پرفورمنس آرت و همچنین ادراک آن موثر بوده اند.کوشش این مقاله این است که مباحث تئوریک و عملی موثر بر شکل گیری پرفورمنس آرت را ذکر کرده و از منظر فلسفه پدیدارشناسی این فرایند را تحلیل کند. پدیدارشناسی مکتبی است که ادراک را مبتنی بر حضور سوژه (بدن ) و ارتباط بلافصل اش با پدیده ها تعریف می کند. روش تحقیق این پژوهش ، کیفی ، توصیفی و تحلیلی است که در آن سعی شده است با نظریه ی فلسفی پدیدارشناسی و با استفاده از تکنیک های کتاب خانه ای به بررسی موضوع پژوهش پرداخته شود.
خلاصه ماشینی:
اما به نظر می آید هر نگاه پدیدارشناختی به دیگر شاخه های هنری می تواند در روش شناسی این پژوهش کارساز باشد و علاوه بر این به فهم عمیق تری از هنر اجرا منجر شود، همانند تحلیل مرلوپونتی از نقاشی پل سزان و یا تحلیل پروین پرتوی از مکان که به مدد فلسفه پدیدارشناسی انجام شده است .
«در فلسفه ی هوسرل اشتراک بین الاذهانی زمینه ی شکل گیری جهانی مشترک است » (همان :٤٠) که می توان گفت در یک پرفورمنس آرت پیش فرض اشتراک بین الاذهانی میان اجراگر و مخاطب زمینه ی شکل گیری یک اجرا می شود و همچنین ادراک مبتنی بر حضور سوژه هایی است که با جسمیت خویش به تجربیات روزمره اهمیت ویژه ای می دهند و تأثیر این تجربیات زیستی توسط بدن را بر آگاهی انسان انکار نمی کنند.
حال با این فرض اگر هنر اجرا زندگی روزمره ی انسان را حتی با بدن و کنش های ساده نشان دهد چه امکانی برای فهم ناب و محو نگره ی طبیعی ما به این روزمره گی و در نتیجه کشف آگاهی فراهم می کند؟ جان کیج در پاسخ این پرسش می گوید: «هنر تقلید خصوصیت بیرونی جهان مشاهده شدنی نیست بلکه باز آفرینی عملکرد آن است » (آرونسون ،١٣٨٧: ١٤٥) محصول ایده ی کیج اثری است به شدت وابسته به جسمیت دیگران و زندگی روزمره .