چکیده:
نوشتار حاضر قصد دارد با پاسخ به این پرسش که «چرا حکومت قاجار فرو
پاشید و پهلوی اول به قدرت رسید؟» راهی به قانونمندی تاریخی در
جریان انتقال قدرت بگشاید.
مؤلف در پاسخ به پرسش یاد شده فرضیههای ذیل را مورد بررسی قرار
میدهد: 1. فشار مجموعهای از عوامل درونی و بیرونی، حکومت قاجار را
در حفظ قدرت مستأصل ساخت؛ 2. همزمانی رخدادهای داخلی و
خارجی در دستیابی رضاخان به قدرت مؤثر واقع شد؛ 3. انگلیسیها از
مؤثرترین عوامل خارجی در سقوط قاجاریه و ظهور پهلوی بودند؛
4.مؤلفههای شخصیتی رضاخان در رسیدن او به قدرت تأثیر به سزایی
داشت.
خلاصه ماشینی:
"41 از مظاهر ناتوانی احمد شاه یکی آنکه مبادرت به غیبت سیاسی طولانی از صحنه حوادث ایران نموده و همین امر راه را برای انتقال قدرت از قاجاریه به پهلوی هموار کرد و کم کم «از طرفداران قاجار کاسته و عقلای مملکت توجه خود را به سردار سپه معطوف داشتند».
تظاهرات دینی آغازین رضاخان امر را بر بسیاری مشتبه کرد، به طوری که سیف پورفاطمی مینویسد: پدرم برایم نقل کرد روز تاجگذاری رضا شاه یکی از علما این شعر سعدی را خواند: اقلیم پارس را غم از آسیب دهر نیست تا بر سرش بود چو تویی سایه خدا امروز کس نشان ندهد در بسیط خاک مانند آستان درت مأمن رضا55 دوروییهای رضاخان نه تنها به جامعه مذهبی منحصر نشد؛ او از ایدهالهای افرادی چون تیمور تاش، داور، تدین، دیبا، فیروز فرمانفرمایان و سردار اسعد برای انتقال قدرت و سالهای استقرار قدرت خود بهره جست و وقتی کاملا از آن پشتوانه فکری بهرههای لازم را برد یک یک آنها را «از گردونه قدرت به خاطر استقلال رأی و ظرفیتی که برای محبوبیت سیاسی داشتند».
شایان ذکر است که رضاخان از تقارن شرایط خارجی برای به قدرت رسیدن بهره برد؛ به این معنا که روسها پس از انقلاب 1917 در ابتدا حمایت خود را از ملل ستمدیده اعلام کرده و حتی با انعقاد قرار داد 1921 با ایران، «ضربه سختی بر سیاست و اعتبار انگلستان در ایران»71 وارد کردند و به هر حال مقارن به قدرت رسیدن رضاخان مانعی بر سر راه او ایجاد نکرده و او را مرد خود ساختهای میدانستند که مناسب حکومت در ایران است."