چکیده:
این مقاله پاسخی است به ثنویت افراطی میان نفس و بدن در فلسفه دکـارت که معضل تبیین صحیح رابطه آن دو را پیش آورد، چراکه هیچ یک از راه حل های ارائه شده به وسیله دکارت درباره چگونگی ارتباط نفس و بدن قانع کننـده نبـوده است ؛ دکارت ، در نهایت ، با اعتراف به ناتوانی خویش ، فکر نکردن در ایـن بـاره را بهتر از فکر کردن میداند. هدف از این مقاله بررسی بهترین پاسخ برای تبیین صحیح و عقلانـی نحـوة ارتباط نفس و بدن است که تنها در نظام حکمت متعالیه صدرایی یافت میشود. از دیدگاه ملاصدرا، نفس در ابتدای حدوث دارای صورتی جسـمانی اسـت کـه بدن مرتبه نازل اوست . آنگاه ، در اثر حرکت جوهری، نفس به مراتب بالاتر نایـل میشود و، در نهایت ، نفس روحانیهالبقاء است .
خلاصه ماشینی:
نقد و بررسی رابطه نفس و بدن از دیدگاه دکارت با بهره گیری از نظام حکمت متعالیه تاریخ دریافت : ٩٢/٣/٢ تاریخ تأیید: ٩٢/٥/١٧ علی کارشناس این مقاله پاسخی است به ثنویت افراطی میان نفس و بدن در فلسفه دکـارت که معضل تبیین صحیح رابطه آن دو را پیش آورد، چراکه هیچ یک از راه حل های ارائه شده به وسیله دکارت درباره چگونگی ارتباط نفس و بدن قانع کننـده نبـوده است ؛ دکارت ، در نهایت ، با اعتراف به ناتوانی خویش ، فکر نکردن در ایـن بـاره را بهتر از فکر کردن میداند.
(همـان : ٢٧٩ ـ (٢٨٠ دکارت در تأمل ششم از کتاب تأملات نیز به این مسئله پرداخته ، مینویسد: میان نفس و بدن تفاوتی عظـیم وجـود دارد از آن جهـت کـه جسـم بـالطبع همواره قسمت پذیر است و نفس به هیچ روی قسمت پذیر نیست ، زیرا واقعا وقتی نفسم ، یعنی خودم ، را فقط به عنوان چیزی که میاندیشد لحاظ میکنم ، نمیتوانم اجزائی در خود تمییز دهم بلکه خود را چیزی واحد و تمام میبینم ...
استدلال دکارت بر مدعای خود این است : «نفس واحد تقسیم ناپذیر است و دارای امتداد و جهت و خواص جسمانی نیست و با کل اعضای بدن مرتبط اسـت ؛ زیـرا نمـیتـوان از نصف یا یک سوم نفس و نیز از مکانی که نفس اشغال میکند تصوری داشـت و، هم چنین ، با جداکردن بعضی از اعضـای بـدن نمـیتـوان تصـور کـرد کـه نفـس کوچک تر شده است ».