چکیده:
سنتگرایی مکتبی نوپا و مربوط به سدۀ بیستم است که در نزاع بین سنت و مدرنیته، که در عصر روشنگری بهوجود آمد یا به اوج خود رسید، جانب سنت را میگیرد. باورهای این مکتب از قبیل حکمت جاویدان، که در دل هر سنت قرار دارد، سبب باور به حقانیت همۀ سنتهای ریشهدار و در نتیجه، حقانیت و نجاتبخشی همۀ سنتهای بزرگ دینی، یعنی تکثرگرایی دینی، شده است. این نوشتار به بیان و بررسی مبانی تکثرگرایانۀ این مکتب میپردازد. مسئلۀ مقاله این است که اساسیترین باور سنتگرایی (که موجب پذیرش تکثرگرایی دینی شده) یعنی اعتبار و تقدس همۀ سنتهای تاریخی، مخدوش است.
خلاصه ماشینی:
امـا سـنت در نظـر آنـان چـه معنـا و مفهـومي دارد و بـراي آن چه تعريفي ارائه ميدهند؟ دکتر سيد حسين نصر سنت را اين گونه تعريف ميکند: «سنت در معناي فنياش که در اين اثر مـورد نظـر اسـت ، و در مـورد همـۀ نوشته هاي ديگر ما نيز چنين است ، بـه معنـاي حقـايق يـا اصـولي اسـت داراي منشأي الهي که از طريق شخصيت هاي مختلفي معروف بـه رسـولان ، پيـامبران ، اوتاره ها (Avataras)، لوگوس (Logos) يا ديگر عوامل انتقال ، براي ابناي بشـر و در واقع براي يک بخش کامل کيهاني آشکار شده و نقـاب از چهـرٔە آنهـا بـر گرفته شده است ...
اما پرسش مهم اين است که اگر همۀ سنت هاي ديني از ايـن حکمت خالده برخوردارند، پس چرا با هم اختلاف هاي بنيادين دارند؟ اين پرسشـي اسـت که سنت گرايان با تفکيک بين ظاهر و باطن دين به آن پاسخ ميدهند.
برعکس اگر ظهور اسلام بـه ايـن معنـا ميبود که همۀ جهانيان بايد اين دين را اختيار کنند، هيچ تبييني [براي اين امـر] وجود نميداشت که چرا خدا آن را به هيأت قالبي بشري درآورده است کـه بـا / درک مسيحيان تضاد مستقيم دارد و لامحاله پيام [حضرت ] محمـد را بـراي غرب دور از دسترس ميسازد» (شوان ، پيشين : ٣١).
پـس از آنجـا کـه اين انسان هاي وارسته با اينکه از دين ديگر اطلاع داشته اند، تغييـر کـيش نـداده انـد، معلـوم ميشود اديان در شکل و صورت نسبي هستند و هر ديني براي کسي و ملتي مناسب اسـت (رک: شوان ، پيشين : ٣٣).