چکیده:
این مقاله به بررسی روایات تفسیری در دو تفسیر «درالمنثورسیوطی» و «نورالثقلین حویزی» با تاکید بر سوره واقعه پرداخته است . این پژوهش به شیوه کتابخانه ای و بررسی درون متنی و تطبیق و مقایسه انجام شده است . نگارنده پس از معرفی اجمالی دو تفسیر، به بررسی اموری چون جایگاه علوم قرآنی، تصحیف و تحریف ، روایات موضوعه ، روایات خرافی، گزینش و تقطیع روایات پرداخته است . این بررسی نشان میدهد که شکل انتخاب روایات و جایگاه قرار گرفتن آنها، انتخاب منابع روایات ، تقطیع وجابه جایی روایات و... در تفاسیر مذکور، حاکی از اجتهاد مولفان آنها در روش بهره گیری از روایات تفسیری است . علاوه بر آن مبانی معرفتی همچون وابستگی به فرق مذهبی نیز در گزینش احادیث تاثیر به سزایی داشته است .
خلاصه ماشینی:
سیوطی، درالمنثور، حویزی، نور الثقلین ، تفسیر روایی، سوره واقعه طرح مسأله مؤلفان تفاسیر مذکور به دلیل عدم اظهار نظر در مورد وثاقت یا عدم وثاقت راوی و صحت یا عدم صحت دلالت متن روایات ، مورد انتقاد برخی اندیشمندان قرار گرفته اند؛١ زیرا نقل حدیث بدون اظهار نظر و نقد را به معنای تأیید محتوای آن دانسته اند.
لذا ایازی مینویسد: «اگر مقصود حویزی از تفسیرش را- که همان جمع روایات مربوط به آیات باشد -در نظر داشته باشیم ، این خرده گیری قوی نمینمایاند٣ و همچنین به نقل از سید محمد باقر حکیم می - نویسد: «هدف مؤلف ، فقط جمع روایات بوده است .
روایت مذکور در تفسیر آیه ای که به وصف السابقون در بهشت پرداخته ، وارد شده و این روایت با روایات دیگری که خود سیوطی در همین سوره نقل کرده است مبنی بر این که مراد از السابقون ، پیامبران الهی، حضرت علی علیه السلام و شیعیان خاص آن حضرت هستند، مغایرت دارد٣٧ و یقینا ابوبکر از پیامبران الهی نیست .
٧٥ او در تفسیر سوره واقعه از کتاب الاحتجاج طبرسی نقل کرده است : «چون دوره خلافت عمر آغاز شد از حضرت علی علیه السلام خواست که قرآن خود را به او تحویل دهد و گفت : ای أبو الحسن خوب است که آن قرآن را که در زمان أبو بکر آوردی نزد ما آری تا بر آن اجتماع کنیم ، حضرت فرمود: هرگز، هیچ راهی بدان نیست ، من آن را فقط برای اتمام حجت بر أبوبکر عرضه کردم ، تا در روز قیامت نگوئید: ما از این مطلب غافل و بیخبر بودیم ، یا بگویید: آن را نزد ما نیاوردی!