خلاصه ماشینی:
"حسین گرامیتپه آویشن* شعری از محمود درویش ترجمه سیروس طاهباز به آن دستهای ساخته شده از آویشن و سنگ سیاه من این فریاد را سر میدهم به احمد که تنها و فراموش است ابرهای سرگردان از سرم گذشتهاند بیخانمان و ناشناس و تنها کوهها جرئت پنهان کردن مرا دارند در وطنی بیحاصل دیگر بار از زخمهای دیرپا پدیدار میشوم و آنچنان نزدیک میشوم که میبینم جزئیات سرزمینم را دیگر بار پدیدار میشوم در سالی که دریا از شهرهای خاکستر از هم شکافت و من خود را تنها یافتم.
ما پاسخ سکوت تو خواهیم بود هنگامی که ما را فرا میخوانی و چهره مرگ از واژههای ما ناپدید خواهد شد دست مرگ ما را پیش خواهد راند و ما به سوی سرزمین خود رانده خواهیم شد و رؤیای یاسمن تحقق خواهد یافت.
ما در این محاصره سفر خواهیم کرد تا به ساحل نان و موج رسیم ما در رؤیای سرزمین خواهیم مرد و یاسمن فرا خواهد رسید."