چکیده:
از جمله مباحثی که از دیرباز در میان عالمان اسلامی مطرح بوده ، موضوع حیطه فقه و تکالیف شرعی بشر و حـدود آن است که در این مورد دو دیدگاه عمده در میان عالمان اسلامی اعم از فقیهان ، مفسران و متکلمان مطرح می شود. مشهور و بلکه اکثر عالمان اسلامی برآنند که حیطه فقه و احکام شرعی در فروعات عملی و اعمـال جـوارحی منحصـر بـوده و مباحث اعتقادی و قلبی و اعمال جوانحی از دایرة فقه خارج است . بر همین اساس ، اینان در منابع فقهی تنها از فروعات عملی سخن گفته اند و اعمال اعتقادی و جوانحی را به حوزه و منابع دیگری (که به علم کلام شهرت یافته است ) محول کرده اند، در مقابل معدودی از عالمان اسلامی ، بخشی از مباحث اعتقادی را در منابع فقهی به اختصار مطرح کـرده انـد و از نگاه فقه و تکلیف به این مسائل نگریسته اند. دیدگاه صحیح و فرضیه مورد بحث در این پژوهش ، آن است که حـوزة فقه و تکالیف شرعی در فروعات عملی و اعمال جوارحی منحصر نیست و افزون بر آن ، عقاید و اعمال جـوانحی بشـر را نیز شامل می شود. در این مقاله ضمن اشاره به ادله دیدگاه مشهور و نقد آنها، دیدگاه مذکور با ادله متعـدد بـه اثبـات رسیده است .
From among the subjects of discussion which have been paid much attention by the Islamic scientists since long ago، we can name the domain of jurisprudence، religious duties of human being and the limits thereto and in this regard there exist two main viewpoints among the Islamic scientists including the jurists، commentators and theologians. The reputed and also most of the Islamic scientists believe that the sanctum of jurisprudence and religious commands are confined to the practical subsidiary rules and physical deeds، and the faith-related subjects and the abstract deeds have been devolved to another domain and resources known as the theology. On the contrary، a number of the Islamic scientists have proposed in brief some part of doctrinal topics in jurisprudence resources and have had a look to this issue from a jurisprudential and obligation-oriented point of view. The true viewpoint and the hypothesis under the discussion in this research in that the domain of jurisprudence and religious obligations have not been confined to the practical subsidiary rules and physical actions، and furthermore، it comprises the beliefs and abstract deeds of the man. In this article، in addition to having a hint to the arguments to the well-known viewpoints and criticizing them، this viewpoint is proved based on numerous arguments.
خلاصه ماشینی:
"علم فقه را میتوان یکی از مصادیق علوم مذکور برشمرد که در آغاز، دایرة موضـوعات و مباحث آن بسیار وسیع بوده و علاوه بر شناخت احکام فروعات عملی ، علـم و معرفـت به معارف دیگر دین ، از جمله عقاید و اعمال جوانحی را نیز شامل میشده اسـت کـه ایـن دایرة وسیع برگرفته از آیات و روایات اسلامی بود، مانند آیۀ ١٢٢ توبه که در آن خطاب به مسلمانان آمده است : «فلولا نفر من کل فرقۀ منهم طآئفۀ لیتفقهوا فی الدین ولینذروا قـومهم إذا رجعـوا إلـیهم لعلهـم یحذرون ؛ پس چرا از هر فرقه ای از آنان [مؤمنان ] دسته ای کوچ نمیکنند تا در دین آگاهی و تفقه پیدا کرده و قوم خود را پس از بازگشت به سوی آنان بیم دهند.
آیات و روایات مذکور و ادلۀ متعدد دیگری که در این مـورد آمـده اسـت ، بـه روشـنی دلالت دارد که دین و شریعت اسلام ، شریعت جامع و کاملی است که به همۀ نیازمندیهای بشر پاسخ گفته و تکالیف و وظایف انسان هـا را در همـۀ موضـوعات و زمینـه هـا و ابعـاد زندگی بیان کرده است و بر اساس ادلۀ مذکور، فقیهان اسلامی اصلی را اسـتنتاج کـرده انـد به نام «لکل واقعۀ حکم شرعی؛ هر واقعه و موضوعی در اسلام دارای حکمـی شـرعی اسـت » (حر عاملی، ١٤٠٣: ٢٠٢؛ خویی، ١٤١٦، ج ٣: ٣) و از جملـۀ وقـایع و موضـوعاتی کـه در اسلام دارای حکم شرعی هستند و باید این حکم را از کتـاب و سـنت جسـت وجـو کنـیم اعمال و رفتارهای درونی و باطنی انسان است و اگر بگوییم قرآن و سنت ، حکم این اعمال و رفتارها را بیان نکرده اند، انسان ها باید تکلیـف و وظیفـۀ خـود در ایـن موضـوعات را از منابع دیگر همچون عقل و عرف دریافت کنند که این امر برخلاف آیات و روایات مـذکور است و با جامعیت دین و شریعت سازگاری ندارد."