چکیده:
امام م سی صدر ی آیت الله سیستاوی، دی ته از فق ای برجست تشیع، وقش م مشی درایجاد اوسجام سیاسی در جامع اسلامی لبیان ی عراق ایفا وم دود. از ایه ری، غایت اصشییو شتار حاضر تجسی ی تحییل وق ایه دی فقی ششیعی اسشت ش در چشارچ ع هاعشد می ت اود بازتابی از دیدگا فق حک متی مکتب تشیع در ایشه صصش ت تیقشی » استصلاح «– گردد. و شتار حاضر ب ایه سؤال پاسخ ص ا د داد امام م سی صدر در لبیشان 91919191 ( ی آیت الله سیستاوی در عراق پس از 3002 ( چ وقشی را در ریود تح لات سیاسیایه دی ش ر چیدفر یگی ایفا وم دود ش وتیجش آن حفشن اوسشجام سیاسشی ی دیری ازگسست ی تجسی است.امام موسی صدر و آیتالله سیستانی، دو تن از فقهای برجسته تشیع، نقش مهمی در ایجاد انسجام سیاسی در جامعه اسلامی لبنان و عراق ایفا نمودند. از این رو، غایت اصلی نوشتار حاضر تجزیه و تحلیل نقش این دو فقیه شیعی است که در چارچوب قاعده «استصلاح» میتواند بازتابی از دیدگاه فقه حکومتی مکتب تشیع در این خصوص تلقی گردد. نوشتار حاضر به این سؤال پاسخ خواهد داد که امام موسی صدر در لبنان(1959–1978) و آیتالله سیستانی در عراق (پس از 2003) چه نقشی را در روند تحولات سیاسی این دو کشور چندفرهنگی ایفا نمودند که نتیجه آن حفظ انسجام سیاسی و دوری از گسست و تجزیه است.
خلاصه ماشینی:
"برخلاف اعتقاد برخی که خطمشی آیتالله سیستانی را فرهنگی و علمی محض میدانند و این رویه را تغییرپذیر نمیدانند و آن را در ادامه سنت علمای بزرگ نجف تفسیر میکنند(عقیقی بخشایشی،1382، ص 72)، آیتالله سیستانی پس از سقوط رژیم جبار صدام نشان داد که مشی مرجعیت انعطافپذیر است و در صورت اقتضای شرایط، مرجعیت خود را مکلف به دخالت در امور سیاسی میداند؛ شخصیتی که در دوران حکومت بعثیها در طول 26 سال منزلش را ترک نگفته بود، بر مبنای اقتضای مصالح و با تغییر رژیم صراحتا دربارۀ موضوعات سیاسی عراق اظهار نظر میکند و از ضرورت تدوین قانون اساسی، برگزاری انتخابات، تشکیل مجلس نمایندگان، لزوم حفظ یکپارچگی عراق و پایان اشغالگری سخن میگوید.
آیتالله سیستانی علنا در مقابل قانونی که رگههای فرقهگرایی در آن مشاهده میشد، ایستاد و صریحا اعلام نمود: «هیچ گروه و فرقهای نباید با دیگران متفاوت باشد و به همین دلیل بود که ما با حق اعتراض موجود در این قانون مخالفت کردیم؛ زیرا آن را تعدی آشکار به حقوق اکثریت ملت عراق میدانیم» (روزنامه فجر، 31/5/1383)؛ به زعم ایشان آن قانون اساسی که نه بر اساس مصالح عالیه کشور و مردم عراق بلکه با چانهزنیهای قومی و مذهبی تدوین شده باشد، به وحدت ملی و انسجام سیاسی و اجتماعی عراق لطمه میزند.
نخست اینکه برنامهها و نقش امام صدر در لبنان را باید پس از وقوع یک بحران مطالعه نمود؛ زمانی که این کشور درگیر منازعات سیاسی و جنگهای داخلی بود؛ اما الگو و نقش آیتالله سیستانی در عراق را باید پیش از وقوع بحران و با هدف پیشگیری از آن در نظر گرفت؛ در نتیجه تغییر شرایط میتواند مستلزم طراحی برنامهها و ایفای نقشهای متفاوت باشد."