چکیده:
بعد از فروپاشی شوروی رهبران چین با اذعان به کاهش قدرت ایالات متحده و حرکت جهان به سمت چند- قطبی شدن شروع به موازنه سازی خارجی در برابر ایالات متحده کردند. همکاری این کشور با روسیه در این دوران تجلی این امر بود. اما بعد از بحران کوزوو و آشکار شدن ضعف روسیه این کشور به تک قطبی بودن جهان واقف شد. در نتیجه از این زمان به موازنه سازی داخلی روی آورد. این امر قدرتمند شدن این کشور را در ابعاد مختلف در پی داشت که طبیعتا واکنش دیگر کشورها از جمله آمریکا یعنی قطب اصلی نظام بینالملل و نیز کشورهای همسایه که با این کشور اختلافاتی را دارند در پی خواهد داشت. اصلی ترین کشور همسایه چین، هند است که در حال توسعه سریع و خواهان ایفای نقش در نظام بینالملل است. سوال اصلی در این مقاله این ست که ایالات متحده به عنوان قطب نظام بین الملل و هند به عنوان همسایه چین چه واکنشی در قبال قدرت فزاینده چین خواهند داشت؟ همچنین هدف مقاله پاسخگویی به این پرسش نیز هست که چرا با توجه به اینکه چین در پی موازنه سازی خارجی نبوده ایالات متحده از طریق همکاری با هند در پی موازنه سازی در برابر این کشور بوده است؟ در این مقاله استدلال میشود که افزایش قدرت چین استلزاماتی را برای ایالات متحده و هند داشته است. ایالات متحده نمیخواهد چین به یک هژمونی در آسیا تبدیل شود و هند از افزایش قدرت نظامی چین و نفوذ آن در جنوب آسیا و همچنین روابط آن با پاکستان هراس دارد. فرضیه اصلی این است که افزایش قدرت چین دو کشور را مجبور به نزدیک شدن به یکدیگر و ایجاد موازنه در برابر آن کرده است تا از عواقب افزایش قدرت ونفوذ این کشور در امان بمانند.
خلاصه ماشینی:
دانشجوي دکتري روابط بين الملل دانشگاه تهران به عنوان قطب نظام بـين الملـل و هنـد بـه عنـوان همسـايه چـين چـه واکنشـي در قبـال قــدرت فزاينــده چــين خواهنــد داشــت ؟ همچنــين هــدف مقالــه پاســخگويي بــه ايــن پرسش نيز هست که چرا با توجه بـه اينکـه چـين در پـي موازنـه سـازي خـارجي نبـوده ايـالات متحـده از طريـق همکـاري بـا هنـد در پـي موازنـه سـازي در برابـر ايـن کشـور بـوده اسـت ؟ در ايـن مقالـه اسـتدلال مـي شـود کـه افـزايش قـدرت چـين اسـتلزاماتي را بـراي ايـالات متحـده و هنـد داشـته اسـت .
ايـالات متحـده نمـي خواهـد چـين بـه يـک هژمــون در آســيا تبــديل شــود و هنــد از افــزايش قــدرت نظــامي چــين و نفــوذ آن در جنوب آسـيا و همچنـين روابـط آن بـا پاکسـتان هـراس دارد.
پس از فروپاشي شوروي ، رهبران چـين بـا ايـن تصـور کـه قـدرت آمريکـا نيـز در حـال نـزول 1 Polarity 2 Waltz است و جهان در حـال چنـد قطبـي شـدن اسـت ، شـروع بـه موازنـه سـازي خـارجي در برابـر آمريکـا کردنـد.
اما اين نکتـه لازم بـه ذکـر اسـت کـه قـدرت نظـامي فزاينـده چـين براي ايـالات متحـده يـک چـالش محسـوب مـي شـود و نگرانـي هـايي را بـراي نيـروي نظامي اين کشور ايجاد کرده اسـت کـه در ايـن خصـوص آمريکـا را مجبـور بـه محـدود ســازي ايــن کشــور مــي کنــد» (٢٠٠٨,Shambaugh).
قــدرت نظــامي چــين مــي توانــد يـک معمـاي امنيتـي جديـد را در آسـيا ايجـاد کنـد: يعنـي بـه مـوازات افـزايش قـدرت نظــامي ايــن کشــور ديگــر کشــورهاي منطقــه و جهــان از آن برداشــتي تهــاجمي داشــته باشند ودر نتيجـه بـه افـزايش توانـايي هـاي نظـامي خـود اقـدام کننـد کـه ايـن امـر مـي تواند ثبات منطقه را بر هـم بزنـد.