چکیده:
پژوهش حاضر سعی دارد با توجه به عوامل تأثیرگذار در حوزه اقتصاد سیاسی بین المللی،به شناسایی دلایل مهاجرت نخبگان از ایران از منظر امور آموزشی و پژوهشی و کاستیهای مربوط به آنها در دهه 1380 بپردازد. بخش عمده و برجسته نهادهای آموزشی و پژوهشی کشور بر اساس بودجه وبرنامه های دولت اداره می شوند که در اصطلاح حوزه درگیر شدن دولت در جامعه و حوزه اقتصاد سیاسی خوانده می شود و از سوی دیگر عوامل جاذب نخبگان فکری کشورهای مختلف را می توان در اقتصاد سیاسی جهانی امروز جستجو کرد. هدف مقاله درک درست عوامل مربوط به ساختار آموزش و پژوهش در کشور و نحوه اثرگذاری ضعفهای آن بر تشدید مهاجرت متخصصان و تحصیلکردگان برتر به خارج است. به این منظور در این نوشتار، توزیع بودجه در حوزه آموزشی و پژوهشی، در بستر نظریه جاذبه و دافعه قرار گرفته و موارد دفعکننده داخلی و جذب کننده خارجی شناسایی میشوند که رویهمرفته شرایط بالقوه مهاجرت به بیرون از کشور را ایجاد میکنند. نتیجه بهدستآمده این است که وجود دافعه داخلی در زمینه حمایتهای اقتصادی شامل کمبودها در سرمایهگذاری در بخشهای آموزشی و پژوهشی که در سه حوزه «نسبت بودجه پژوهشی به تولید ناخالص داخلی یا بودجه کل کشور«، «نسبت تعداد پژوهشگران مشغولبهکار به کل جمعیت کشور» و «ترکیب دولتی ـ خصوصی اعتبارات پژوهشی» مورد ارزیابی قرار میگیرد و از طرف دیگر جذابیتهای خارجی در این زمینهها، از مهمترین دلایل اقتصادی مهاجرت فزاینده نخبگان علمی به خارج از کشور در دهه 1380 میباشد.مقاله از روش تحلیلی وتوصیفی در تجزیه وتحلیل داد ه ها بهره گرفته است.
خلاصه ماشینی:
نتيجه به دست آمده اين است که وجـود دافعه ي داخلي در زمينه ي حمايت هاي اقتصادي شـامل کمبودهـا در سـرمايه گـذاري در بخش هاي آموزشي و پژوهشي که در سـه حـوزه ي «نسـبت بودجـه پژوهشـي بـه توليـد ناخالص داخلي يا بودجه کل کشور»، «نسبت تعـداد پژوهشـگران مشـغول بـه کـار بـه کـل جمعيت کشور» و «ترکيب دولتـي ـ خصوصـي اعتبـارات پژوهشـي » مـورد ارزيـابي قـرار مي گيرد و از طرف ديگر جذابيت هاي خارجي در اين زمينه ها، از مهم ترين دلايل اقتصادي مهاجرت فزاينده ي نخبگان علمي به خـارج از کشـور در دهـه ١٣٨٠.
در مقاله اي تحت عنوان مهاجرت اقتصـادي و فـرار مغزها با هدف تشخيص دامنه ي فراگيري مهاجرت تحصيل کرده ها در خصوص ٢٤ کشور 1- Oded Stark 2- Richard Adams صادرکننده نيروي انساني به مطالعه پرداختـه اسـت و بيـان مـي دارد مهـاجرت کشـورهاي درحال توسعه در حال افزايش و بيشتر مهاجران ، دانش آموختگان کشورهاي درحـال توسـعه است و هم چنين علل اين پديده را هم جـواري جغرافيـايي کشـورهاي مبـدأ و مقصـد و اندازه ي جمعيت ، به ويژه جمعيت آموزش ديده در کشور مبدأ مي داند.
نمونه ي اين تحقيق ، ١٠١ نفر بوده است و افراد نمونه ، دلايل مهاجرت خود را چنين عنوان کرده اند: فرصت هـاي تحصـيلاتي در آمريکا (٨٧ درصد)، فقدان آزادي هاي اجتماعي در ايران (٤٦ درصد)، فشارهاي سياسي و مذهبي به ترتيب ١٥ و ١٢ درصد از علت ها را بـه خـود اختصـاص داده اسـت و ٧١/٤ درصد معتقد بودند که اگر يک موقعيت اقتصادي ، اجتمـاعي و سياسـي مناسـبي در ايـران دريافت کنند، به ايران بازخواهند گشت (٢٠٠٦ ,Mossayeb &Shirazi ) .