خلاصه ماشینی:
"پیروان این تنها به این پیش فرض محوری تکیه نمیکنند بلکه نیز دربارهء هر کدام از مسائل یاد شدهء فوق،یعنی معنای وحی،نقش نبی،تفاوت کلام خدا و کلام انسان همانند اینها،پیش فرضهایی مخصوص خودشان یا مشترک با دیگران دارند که همهء آنها از علوم و معارف انسانی به دست آمده است.
مثلا امروز دربارهء نظریهء قرآن در مورد تکامل انسان از جانداران دو جریان فکری کاملا متفاوت وجود دارد و هر دو جریان به روش تفسیر قرآن با قرآن متوسل میشوند،طرفداران هر کدام از این دو جریان پیش فرضهای معینی دارند،عدهای تحت تأثیر نظریهء تکاملاند و عدهای دیگر غالبا بدون اینکه خود توجه داشته باشند.
یک فقیه در روند استنباط احکام در دو مرحله از علوم و معارف بشری استفاده میکند، یکی در مرحلهء به کار بستن قواعد و ضوابط علم اصول فقه که این کار،آگاهانه انجام میگیرد،و دیگری در مرحلهء مسلم انگاشتن یک سلسله مبانی و افکار خاص مربوط به زندگی اجتماعی و فردی انسان که ذهن هر فقیهی غالبا به صورتی ناآگاهانه تحت تأثیر آن قرار دارد.
آیا انسان برای انجام این وظایف خطیر که وحی بر عهده او میگذارد جز شناخت دقیق از تاریخ و سنتهای زندگی اجتماعی انسان،اعماق روان و رفتار آدمی، همچنین روابط پیچیدهء طبیعت و انسان و مانند اینها سرمایهء دیگری در اختیار دارد؟بر خلاف نظر ساده اندیشان،ما بر این باوریم که اجرای احکام الهی و حاکمیت بخشیدن به ارزشهای معنوی و انسانی،فقط با استفاده از علوم و معارف عمیق و پیچیدهء بشری میسر است و این مطلب را به طور کامل در بحثهای آینده توضیح خواهیم داد."