چکیده:
این مقاله کوششی است برای بررسی و نقادی باورهای پشتیبان «هندسة معرفت دینی» در باب دین، علم و نسبت دین و عقل و در پرتو آن، انگارة علم دینی مربوط به این دیدگاه نیز مورد ارزیابی انتقادی قرار گرفته است. در بررسی باورهای مربوط به دین، مطالبی که به آنها پرداخته شده عبارتاند از: خلط امور تکوینی ـ دینی، تناقضآمیز بودن تعریف موسع دین و ویژگی دائرةالمعارفی دین؛ در بررسی باورهای مربوط به علم، نکات مورد بحث عبارتاند از: واقعگرایی خام و لوازم آن؛ همچنین در بررسی نسبت میان دین و عقل، نکاتی که مورد توجه قرار گرفتهاند عبارتاند از: منقادکردن عقل؛ خلط امور تکوینی و دینی، خلط عقل بالقوه و بالفعل، غفلت از حکم تنفیذی عقل و هندسة نامنتظم که عقل در آن جایگاه مناسب خود را نیافته است.در باب علم دینی، ایدة برآمده از«هندسة معرفت دینی» از وجوه زیر مورد انتقاد قرار گرفته است:ویژگی انفعالی و قبول نظریههای موجود؛ حالت تعلیق به مشخصشدن کشف واقعیت؛ خطر جزمیتگرایی دینی در مواجهه با یافتههای علمی؛ فقه گرایی و برآمیختن منطق؛ معذوریت مکلف با منطق واقعنگر فضای علم و سادهسازی در اسلامیکردن دانشگاه و منابع درسی آن.باتوجه به مشکلاتی که در «هندسة معرفت دینی» وجود دارد، بدیلی برای آن پیشنهاد شده است: به جای درنظرگرفتن عقل و نقل چون دو بال پرواز دین و معرفت دینی؛ باید عقل و دین را با استقلال نسبی از یکدیگر دو بال پرواز آدمی دانست که در بن تداخل دارند و در کنارهها تعامل.
خلاصه ماشینی:
"البته به نظر میرسد این قاعده که «هر امر الهی، دینی نیست»؛ به طور ضمنی مورد پذیرش خود آیتالله جوادی آملی نیز باشد؛ زیرا چنانکه در بند نخست گذشت، در زمینة امور تکوینی، تصریح کردهاند که آنها دینی نیستند؛ اما هنگامی که نوبت به بحث از علم در پدیدههای جهان میرسد، به اعتبار اینکه پدیدهها فعل خداوند هستند، آنها را الهی و دینی مینامند و این دو مفهوم را مترادف به کار میبرند؛ اما اگر ایشان به اقتضای بعد هستیشناسی دین، تنها قول خدا را محمل دین درنظر بگیرند، این ترادف در عرصة علم نیز منتفی خواهد بود و درحالیکه میتوان علمهای حاصل از فعل خدا را الهی نامید؛ اما نمیتوان آنها را دینی دانست؛ زیرا معیار دینیبودن چیزی، الهی بودن آن نیست؛ بلکه این است که به دین، در معنای نخست آن، قابل انتساب باشد.
1 تأکیدهایی که در عبارات پیشگفته آمدهاند، برای آن است که مشخص گردد برخلاف نظر برخی از صاحبنظران (سوزنچی، 1389، پاورقی ص258)، آیتالله جوادی آملی نهتنها دیدگاه دائرةالمعارفی دارند (به این معنا که اصول همة دانشهای مورد نیاز انسان را در متون دینی، موجود میدانند)، بلکه چنین نیز نیست که خود را به علوم مربوط به زندگی انسان و هدایت آن محدود کنند: «ایشان مثلا از شیمی مولکولی و مانند آن مثال نزدهاند» (سوزنچی، ص322)، چنانکه در اینجا، بهویژه علوم طبیعی و تجربی را در کانون توجه قرار دادهاند؛ هرچند ایشان گاه تعبیر «بسیاری از علوم» را به کار بردهاند؛ اما در عبارات منقول در بالا از تعابیر «ساحت علوم»، «شاخههای مختلف علوم اسلامی» و «عالمان علوم طبیعی» استفاده کردهاند که به وضوح، عام و فراگیرند."