چکیده:
،درست به نظر نمیرسد و باید آن را با توجه به مبانی مشاء به گونهای دیگر تفسیر کرد و به نظر میرسد شهود عقلانی، نظریة درستی باشد.در این مقاله نشان خواهیم داد که استدلالهای صدرا در حمایت از حرکت جوهری و حرکت قطعی و تبیین نسبت صفات شیء (اعراض) با خود شیء (جوهر) منجر به تصویر چهاربعدگرایانه از اشیا و جسم سیال میشود که بر اساس آن، میتوان برنامههای پژوهشی مشترکی برای تعامل بین متافیزیک معاصر- در بحث مستمرگرایی و تدریجگرایی- و متافیزیک صدرایی پیشنهاد کرد. این تعامل مشترک، خصوصا در زمینۀ مباحث مناقشهخیزی مثل مسئلۀ اینهمانی و مسئلۀ (وجود) عدم کوچکترین جزء برای اجزای زمان (جزء لایتجزا) و مسئلۀ اعتباریبودن (یا نبودن) اجزای زمانی قابل پیادهسازی است.
خلاصه ماشینی:
"با این وصف، تفاوت معقول با محسوس در چیست؟ چگونه ممکن است در ضمن هر معنای جزئی، ادراک کلی نیز موجود باشد؟ بر اساس مبانی ابنسینا پاسخ چنین است: صورت معقول، قابل صدق بر افراد کثیر است؛ پس از شخص غیرمنتشر و مورد اشاره، نمیتوان صورتی معقول داشت.
این سخن با نظریة تجرید، سازگاری چندانی ندارد؛ چراکه تجرید به معنای جداسازی عوارض از ذاتیات شیءاست؛ ولی اگر قرار باشد محسوس با تمام عوارضی که دارد و بدون آنکه از آنها جدا شود، به صورت معقول درک شود، دیگر جایی برای نظریة تجرید نخواهد ماند.
البته این سخن نیز جای تردید دارد؛ زیرا چه بسا مقدار و کمی خاص به صورت کلی بتواند درک شود و همان طور که خود ابنسینا گفته است، ملاک جزئیبودن یک ادراک، ارتباط قوة حسی با شیء درکشده و نبودن اشاره به عنوان جزئی از ادراک است.
ادراک مادیات صرفا موجب ایجاد استعداد برای چنین نفوسی است و خود، موجب حصول صور در عقل نیست؛ اما نفسی که به درجهای از قوت عقلانی رسیده باشد، میتواند مستقلا متوجه این صور شود و آنها را به صورت مستقیم و بدون وساطت محسوسات درک کند.
پرسشی که مطرح میشود، آن است که آیا میتوان معقولات ثانی، مانند علیت، را با تمام مراتبی که دارد، به اشیای خارجی نسبت داد؟ در پاسخ باید گفت همانگونه که انسان کلی و ثابت در مراتب مختلف ادراکی، با افراد جزئی تغییرپذیر، نسبت دارد و مرتبهای از مراتب وجودی آن دانسته میشود، صورت عقلی علیت نیز در مراتب مختلف، با تأثیر و تأثرهای خارجی نسبت پیدا میکند و هر یک در مرتبهای که از آن حکایت میکند، درست است."