چکیده:
با ظهور تحولات ادبی قرن حاضر، شاملو به عنوان مبدع شعر منثور به این باور رسید که اهمیت دادن به وزن، به عنوان عنصری خارجی و تکمیلی، باعث میشود زبان در درجه پایینتری از اهمیت قرار بگیرد و استقلالش را از دست بدهد. ازین رو کوشید شعر فارسی را به طبیعت آزاد نثر خراسانی بازگرداند که بیش از هرچیز بر زیباییشناسی طبیعی زبان استوار است. از همین رو میتوان فرض کرد که آرایش واژگانی زبان در شعر شاملو انعطاف خود را بازیافته باشد. به نظر میرسد در آثار او و پیروانش آرایش نحوی جمله به یک سازه هنری (Artistic Devise) مهم تبدیل میشود که جای خالی وزن و قافیه را پر میکند؛ به ویژه وقتی تقطیعهای بهجا و مؤثر، آن را برجستهتر میکند. ما در این مقاله که آن را گام نخست برای بررسی زیباییشناسی آرایش واژگانی میدانیم، وضعیت آرایش واژگانی و تنوعات آن را در شعر منثور فارسی مورد مطالعه قرار خواهیم داد. همچنین به شکل موازی تقطیعهای شعر و خطوط شعری را از نظر عناصر نحوی به کار رفته در آنها خواهیم سنجید. به این منظور سههزار جملهواره از اشعار منثور شاملو، احمدرضا احمدی و منوچهر آتشی که از سرآمدان شعر منثور هستند ساختنویسی میشود. ساختهای پرتکرار، طول خطوط شعری، طول جملهوارهها، پیشآیی و پسآیی و پراکندگی ساختی از عمده موضوعاتی هستند که در این مقاله طرح و توصیف خواهند شد. نتایج تحقیق نشان میدهد که شاملو و احمدی به ترتیب بیشترین و کمترین آرایشهای واژگانی نشاندار را در سطح جملهواره دارند. طول خط شعری در شعر هر سه شاعر برابر است، اما جملهوارههای شاملو به طور میانگین تقریبا بهاندازه یک عنصر نحوی بیشتر از جملهوارههای آتشی و احمدی دارد. پراکندگی ساختاری در جملهوارههای آتشی و شاملو قابل توجه است. در حالی که الگوهای نحوی یکسانی در شعر احمدی تکرار میشود. دیگر این که در شعر هر سه شاعر، متممها (متممهای قیدی) بیش از سایر عناصر نحوی به شکل جداگانه در یک خط شعری قرار گرفتهاند. پس از آن نهاد است که برای تأکید یا برجستهسازی به شکل مجزا در یک خط مجزا به کار میرود.
خلاصه ماشینی:
"از آنجا که تقطیعها یا برشهای درون مصرعی یکی از مؤلفههای مهم شعر منثور است که در آرایش واژگانی جملهوارهها تأثیر مستقیم دارد بررسی خطوط شعری و توصیف عناصر نحوی به کار رفته در آنها نیز هدف دیگر این تحقیق است.
این آمار که درواقع از تبدیل خطوط شعری به جملهواره به دست آمده است نشان میدهد که شاملو بیش از سایرین به حذف عناصر جمله اهتمام دارد؛ برخلاف او احمدی تمایل چندانی به حذف عناصر نحوی ندارد و ساخت طبیعی زبان فارسی را بیشتر رعایت میکند.
حال در جملاتی که نهادشان حذف شده است این آمار به دست آمد: مبتدا احمدی آتشی شاملو تعداد درصد تعداد درصد تعداد درصد متمم و قید 197 3/39 239 8/43 256 0/47 مفعول 177 3/35 112 5/20 93 1/17 فعل 44 8/8 90 5/16 71 0/13 منادا و شبه جمله 11 2/2 66 1/12 78 3/14 مسند 72 4/14 41 5/7 47 6/8 مجموع 501 100 546 100 545 100 جدول9- وضعیت مبتدا در جملهوارههای با نهاد محذوف در شعر احمدی، در جملهوارههایی که نهادشان حذف شده است نیز متمم و قید بیش از سایر عناصر آغازگر جمله است.
وضعیت پسآیی عناصر نحوی در جدول زیر نیز به تفکیک هر شاعر مشخص شده است: FN FM FS FG FT احمدی تعداد 1 4 1 0 5 درصد 1/0 4/0 1/0 0 5/0 آتشی تعداد 28 40 5 46 100 درصد 8/2 4 5/0 6/4 10 شاملو تعداد 28 32 18 33 68 درصد 8/2 2/3 8/1 3/3 8/6 جدول10- وضعیت پسآیی عناصر نحوی در شبهجملهها از مجموع هزار جملهواره در شعر احمدی تنها یازده جملهواره به عنصری غیر از فعل ختم میشود و این نشان میدهد که از نظر پسآیی عناصر جمله در شعر احمدی تقریبا هیچگونه هنجارگریزی وجود ندارد."