چکیده:
رنگ سیاه از جمله رنگ های پیشینه داری است که تاکنون فقط به استخراج جلوه ها یگوناگون آن در اساطیر، ادیان و متون عرفا نی پرداخته شده و به محتو ا و رسالتتعلیمی- عرفانی آن در سبک های شعری مختلف پرداخته نشده است. بر همین بنا ، دراین پژوهش ارزش وجایگاه این رنگ در شاخه های ادبیات تعلیمی، تمثیلی و فولکلوربا شیوه آماری-تحلیلی در دو سبک اول شعر فارسی (خراسانی و عراقی) بررسی شدهاست. در دیوان شاعران سبک خراسانی، این رنگ بر ای توص یفات ساده ، طبیع ی وتشبیهات حسی به کار گرفته شده اما به محض تغییر نگرش ها در سبک عراقی، به ویژهدر منظومه های عرفانی-تعلیمی و اخلاقی مانند مثنوی، دیوان حافظ و بوستان ، رنگمذکور با زبان استعاره و مجاز برای آموزش و ارشاد مخاطب و تنبیه و تمثی ل به کاررفته است.
خلاصه ماشینی:
در ديوان شاعران سبک خراساني ، اين رنـگ بـراي توصـيفات سـاده ، طبيعـي و تشبيهات حسّي به کار گرفته شده امّا به محض تغيير نگرش ها در سبک عراقي ، به ويژه در منظومه هاي عرفاني -تعليمي و اخلاقي مانند مثنوي ، ديوان حـافظ و بوسـتان ، رنـگ مذکور با زبان استعاره و مجاز براي آموزش و ارشاد مخاطب و تنبيه و تمثيـل بـه کـار رفته است .
در اين ميان ، رودکي ضمن توجّه بـه لـذت هـاي حسّـي و طبيعـت مادّي ، رنگ مذکور را براي توصيف ماديات اما با نگاهي ناصحانه و براي ترويج فضايل اخلاقي و بيان پند و اندرز و عبرت گيري و تجربه اندوزي مخاطب به کار گرفته اسـت و توصيه مي کند که : شــاد زي بــا ســياه چشــمان شــاد کـه جهـان نيسـت جـز فسـانه و بـاد (رودکي ، ۱۳۸۶: ۱۲) گاهي هم مانند ديگر شاعران سبک مذکور، بدون در نظر داشتن هدف خاصّي ، فقـط در انديشه آفرينش تصاوير ساده حسّي در طبيعت اطراف است : يخچــه مــي باريــد از ابــر ســــياه چـون ســـتاره بـر زمـين از آسـمان (همان :۵۰) فرّخي و منوچهري ، به عنوان دو تن از سرآمدان اين سبک ، هر يک رنـگ مـذکور را در خدمت اوصاف طبيعي و مدحيات ساده گرفته اند و نگاهشان از پوسته و ظاهر محيط و طبيعت اطراف ، آن سوتر نمي رود: سپيد رويي ملک از سياه رايت اوسـت سياه رايت او پشت صـد هـزار عنـان (منوچهري ، ۱۳۷۲: ۲۷۳) شاعر در بيت فوق ، حضور «سياه رايت شاه » را کنايه اي از حضور قدرت او مي داند.