چکیده:
مقاله پیش رو به شیوه ای توصیفی-تحلیلی به نقدو بررسی یکی از نظریه هـای جدیـد حوزه معرفت شناسی غرب ، تحت عنوان دانش ارتباطی یا دانـش توزیـع شـده پرداختـه است . با وجود آنکه کمتر از یک دهه از عمر این نظریه سپری شـده اسـت ، در مجـامع علمی دنیا با اقبال زیادی روبرو بوده است . دانش ارتباطی مدعی است کـه در کنـاردو نوع دانش تجربی و عقلی، نوع سومی از دانش را به اقتضای عصر دیجیتال شناسـایی و معرفی کرده است . مقاله حاضر دارای دو بخش عمده است .در بخش نخست ، مبـانی و ویژگیهای معرفت شناختی دانش ارتباطی احصاشده اسـت و در بخـش دوم از منظـر معرفت شناسی اسلامی (صدرایی) مورد نقد قرار گرفته است . در بخـش نخسـت منبـع ، اعتبار، برآمدنیبودن ، کثرت گرایی و نظریه صدق و توجیـه دانـش ارتبـاطی بـه عنـوان ویژگیهای برجسـته آن اسـتخراج شـده اسـت . در بخـش دوم ، تحویـل گرایـی دانـش ارتباطی که از جمله شواهد آن تسری قوانین و یافته های دیگر علوم (فیزیکی) به حوزه
خلاصه ماشینی:
ازآنجاکه این نوع دانش به هیچ یک از هستارهای به هم مرتبط محدود نمی شـودو تنها حاصل ارتباط همه آنها به یکدیگر است ، «دانش توزیع شده » نیز نامیده شـده اسـت .
البته -همان طور که گفته شد-در این نظریه جهان با بیشترین اطمینـان وجـود داردو حالت های عصبی ما تحت تأثیر رخدادهای جهان بیرونی است ؛اما سخن بر سر ایـن اسـت که هیچ حالت ویژه ای از جهان که با یک حالت ذهنی خاص تطابق داشته باشد-یا متنـاظر باشد-وجود ندارد؛ چراکه حالت ذهنی گرفتار زمینه و پیش فرض هایی است که نسـبت بـه حالت جهان کاملا تیره و غیرشفاف هستند.
منشـأ صـدق هـیچ باوری ، توهم صرف نیست ،بلکه صدق هر باور، شالوده ای عینی در عالم واقـع دارد؛بـرای مثال برای بررسی صدق این باور که «برف سفید اسـت »مـی تـوان رنـگ مقـداری بـرف را بررسی کرد؛اما بر اساس معرفت شناسی دانش ارتباطی ، این گزاره یـا بـاور بـه شـکل یـک شبکه دیده می شود.
در کنار این دو، دانش ارتباطی ، به نوع منحصر به فردی از کثرت گرایی معنادار نیزقائـل است که می توان از آن تحت عنوان «کثرت گرایی توزیعی » یاد کرد؛بدین معنا که یـک نـوع «معرفت واحد»بین عده ای از افراد به اشتراک گذاشته شده است ؛بـرای نمونـه دانـش لازم برای پرواز یک هواپیما از مبد o ب تا مقصدالف در اختیار یک نفر نیست ،بلکه ایـن دانـش در بین عده زیادی از متخصصان توزیـع شـده اسـت .
دانش ارتباطی نیز به واقع گرایی هستی شناختی یعنی عینیت وجودشناختی معتقد اسـت ؛ امـا عینیت معرفت شناسی را برنمی تابد؛لکن با اعتقاد به کثرت گرایـی طـولی ، در عـین حـال از معرفتی که در حال تقریب به معرفت عینی است ،دفاع می کند.