چکیده:
شاید بتوان گفت مهمترین دیدگاه سورن کرکگور مراحل تطور وجود انسان است. وی معتقد است که می توان تمامی انسانها را در یکی از سه مرحله استحسانی، اخلاقی و دینی جای داد. در واقع انسان یا می تواند در نازلترین مرتبه وجودی در حیات بشری یعنی مرحله استحسانی باقی بماند یا به مرحله بالاتر یعنی مرحله اخلاقی که ویژگی آن دوری از تمتعات حسی زودگذر و التزام به قانون اخلاقی عام و کلی منتقل شود و یا به اصیل ترین مرحله اگزیستانس یعنی مرحله ایمانی نائل آید. ویژگی مرحله استحسانی، استمتاع دنیوی و لذت صرف است و ویژگی حیات اخلاقی تکلیف و تعهد به امر عام است. این دو مرحله در اثر معروف کرکگور «یا این یا آن» منعکس شده است. اما باید دانست از آنجا که حیات اخلاقی تمهیدی بر مرحله بالاتر یعنی حیات ایمانی است و خود، موضوعیتی ندارد لذا لحن این کتاب که همان «یا این یا آن» است در نهایت منجر به « نه این و نه آن » می شود.
It may be said that the most important points of view of Kierkegaard in the stages of human existence changing. He believes that it is possible to consider all humans in one of aesthetics، moral and religious stages. In fact، human can live in the lowest existential stage of life namely the stage of aesthetic، or goes to upper level، means، moral one that its virtue is avoiding of sensible and mundane interests and obligation to universal moral law، or to reach the highest and most authentic stage of existence level that is called religious or faithfulness. The property of aesthetics level is mundane benefit and mere joining، and the main virtue of moral stage is duty and obligation to universal commands. These two stages are explained in Kierkegaard’s famous book of Or this or That. It should، however، be noted that moral life is an introductory stage for upper level، means religious one، and that it has no authenticity. Hence، the language of this book is changed from Or this or That to Not This Not That.
خلاصه ماشینی:
بنابراین انسان برای اینکه به ذات اصیل خود دست یابد، باید وارد مرحلة حیات دینی شود که ویژگی آن ایمان و نتیجة بنیادین آن کسب سعادت ازلی خواهد بود.
بنابراین هرگونه ادراک بیواسطة حسی و تفکر خیالی در قلب مرحلة استحسانی جای دارد و علیرغم اینکه آگاهی ذاتی در این مرحله، شروع به ظهور میکند، با این همه، ذات همچنان در حالت قوه و امکان باقی میماند و کما اینکه ذات در دورة نخست عالم، یعنی مرحلة پیش از سوفسطایی موجود نیست، همچنین این ذات، ذات بالفعل نیست (Kierkegaard,1997:108).
برخی دیگر قائلند که مرحلة استحسانی، ویژگی دیگری نیز دارد و آن توقف فکر نظری است؛ بنابراین انسان استحسانی، در مسیر این فکر نظری تلاش میکند و لذا بهواسطة ملاحظة ظواهری که به هدف وصول به تفکر موضوعی آغاز کرده بود، تفکرش آغاز میشود (Taylor,1975:197).
علاوه بر ویژگیهای اساسی گذشته دربارة مرحلة استحسانی مانند بیواسطگی، استمتاع لذت حسی یا تفکر نظری، این مرحله یک ویژگی دیگری نیز دارد که مشترک میان ویژگیهای قبلی این مرحله است و آن، فقدان تصمیم یا عدم قدرت شخص بر اتخاذ تصمیم بهواسطة اراده شخصی است؛ و لذا میتوان تمامی ویژگیهای این مرحله را در یک وصف واحد جمع کرد، یعنی «فقدان ذات».
بنابراین، چون این عشق مبتنی بر حس است و حس نیز به دنبال راضی کردن شخص در لحظه است، پس این عشق، بهرة کمی از ابدیت دارد؛ اما عشق حقیقی، عشقی است که خارج از حس و امر حسی است؛ برای اینکه این عشق حقیقی و این عشق ابدی را به وجود آوریم، باید پای اراده را به میان آورد (Ibid).