خلاصه ماشینی:
"خوب یا بد، واقعیت این است که اعراب در آن هنگام برای رفع اتهام و نیز اقناع خویش وسیلهای جز این نداشتند و احتمالا هم نمیتوانستند داشته باشند،اما متأسفانه چنین تمسکی تأثیر نامطلوب خود را در ذهن و اندیشهء آنان باقی گذاشت و آن این بود که اولا تاریخ و فرهنگ و تمدن خود را از ورای همان دریچهای دیدند که فرنگیان دیده بودند و ثانیا در برخورد با واقعیتهای موجود،به همین اکتفا کردند که گذشتهای درخشان و مورد احترام داشتهاند و بدین ترتیب از حال به گذشته و از واقعیت به رؤیا گریختند و در آنجا هم که به حال پرداختند اهدافشان بیش از آنکه با واقعیتهای زنده و ملموس موجود هماهنگ و در نتیجه عملی و قابل وصولت باشد با افتخارات بزرگ و به عنوانی غیر قابل وصول گذشته مطابقت داشت.
از هنگامی که تاریخ شناسان و فرهنگ شناسان فرنگی به منظور کشف ابعاد مختلف تمدن و فرهنگ اسلامی و عربی به بررسی پرداختند عموما در پی آن بودندکه ریشههای فرهنگ و تمدن خویش را در این فرهنگ ردیابی کنند،آنان بخوبی میدانستند که در زمینههای بسیاری وامدار تمدن اسلامیاند اما چند و چون آن برایشان روشن نبود و لذا طبیعی بود که برای باز شناختن بنیادهای اولیهء علمی و فلسفی و فرهنگی خویش بدان روی آورند،اما آیا نتیجهء مطالعات آنها در نهایت میتوانست واقعیت را چنانکه هست بنمایاند؟وقتی تمدنی در پرتو خدماتش به تمدن دیگر نگریسته و بازشناخته شود مسلما تمامیت و بلکه واقعیت خود را چنانکه بوده از دست خواهد داد و عملا تصویر ارائه شده از تمدن اسلامی توسط متخصصان فرنگی حتی در بیطرفانهترین و همدلانهترین نوع بررسی آن،دچار چنین سرنوشتی گردید و این البته در صورتی است که غرض ورزیها و اشتباهات عمدی و سهوی فراوانشان را نادیده انگاریم."