خلاصه ماشینی:
"اینجانب ضمن خوشحالی از اینکه علی رغم محخدودیتهای موجود در مورد ارسال کتب به خارج از کشور، نشریات ایران با چنین سرعتی به دوستداران ادب و و هنر در خارج از کشور میرسد،از خواندن نقد ایشان بسیار دلتنگ شدم چرا که لحن آن را سراسر تخطئه و غرض ورزی یافتم، بویژه آنکه پس از مطالعهء اشکالات ایراد شده متوجه شدم نویسندهء محترم برای نوشتن نقد،مقدمهء فرهنگ را نخوانده است،چه در آن صورت طرح کار و روش آن را در مییافت و با طرح موجود در ذهن خود آن را مقایسه نمیکرد،و دیگر آنکه این فرد متخصص در فرهنگهای بسامدی جهانی چرا لااقل یک نمونه از آن فرهنگها را نام نبردهاند که سرمشق نویسندگان آیندهء فرهنگهای بسامدی باشد مخصوصا(فرهنگهای بسامدی چند قرن پیش!)که در جایی از مقالهشان از آن نام بردهاند!
پس اگر جناب دکتر خانلری ترجیحات اندکی بر آن افزودهاند به گفتهء استاد حسینعلی هروی-در مقالهای در «نشر دانش»-گناه از ایشان است نه از کسی که فرهنگ خود را بر اساس چاپ اول تنظیم کرده است(گو آنکه در فرهنگ واژهنما تفاوتهای اندک چاپ دوم نیز منظور شده است)پس به فرمایش نویسندهء محترم نقدها مؤلفان فرهنگ تا کی میبایست صبر کنند تا آخرین تصحیح مصحح صورت عملی پذیرد،حافظ به چاپ صدم هم خواهد رسید،پس زمان انجام چنین کارهایی را باید به آن زمانم موکول نمود؟ کوتاه سخن آنکه به گمان اینجانب هدف هر دو نقد چیزی جز بیاعتبار نمودن و خفیف کردن فرهنگ فوق نبوده است و تأثیر ثانویای که بر جای میگذارد آن است که افرادی چون بنده را که دلبستگی عاشقانه امام غیر تخصصی به ادب و عرفان این مملکت دارند در سلامت نفس متولیان آن -یا مدعیان تولیت آن-دچار تردید کند."