خلاصه ماشینی:
"یعنی نه از شهری گفته میشود که در هزارهی دوم پیش از میلاد به دست ایرانیان بر بناهایی کهنتر در تپهی سیلک ساخته شد و نه از ساختمانها و بناهایی که پیش از این تاریخ،در مراکزی چون شوش،گیلان و حصار و صدها حوزهی باستانی دیگر سرزمینمان بنا شده است،چرا که آثار معماری این مناطق با اینکه به لحاظ مطالعات باستانشناسی ایران و قدمت تمدن کشورها اهمیت وافری دارد،اما چون در این مدت،معماری ایرانی هنوز مراحل تکامل خود را طی نکرده است و اشکال خاص خودش را ابلاغ ننموده،نمیتواند پیوندهای آن را با دوران شکوفایی فرهنگ و تمدن ایرانی که در طی آن شاهکارهای زیبایی به وجود آمده،به درستی بازیابد.
نویسنده ضمن اشاره به این تعاریف که واژهی حماسه براساس وجود بیان و گفتار مبتنی بر بزرگیهای قومی یا فردی و اعمال انسانی و پهلوانی که نهادی اسطورهای و آیینی دارد،تشریح شده است میگوید:بجاست که صاحب این قلم با توجه به ویژگیهای یادشده،درباره اوسنههای حماسی تغزلی، بر صفت پهلوانی،آن هم در سایهی باورداشتهای کهن قومی ساده شده که سر به رموز تشرف و جفتیابی مشروع میبرند، بیشتر تکیه کند و به سبب همین درک و دریافت،و با توجه به ساحت چندسویهای اوسانه عنوان کتاب را اوسنههای پهلوانی تغزلی و یا حماسی تغزلی میگذارد تا جستارهای میدانی و قابل درنگ،همراه با دو تعریفی که ذکرش رفت در «تورابورا»ی(توی راه بیراه)کلیات هنوز به درک نیامده قرار نگیرد!به دیگر گفت:دچار سردرگمی بیرون از پیرامون کار نشود."