چکیده:
با توجه به این که شناخت صحیح مسائل سیاسی جامعه، وامدار شناخت جریان های سیاسی است این نوشتار تلاش دارد با بهره گیری از رویکرد جامعه شناسی سیاسی ضمن گونه شناسی جریان های سیاسی، صورت بندی، نحوه آرایش و عملکرد سیاسی آن ها در ایران پس از انقلاب اسلامی و به خصوص دهه چهارم، به چرایی تداوم دگردیسی، تذبذب فکری و تئوریک جریانات سیاسی از منظر جامعه شناختی و نیز فرهنگ سیاسی بپردازد.
True understanding of political issues requires exact knowledge of the nature of involved political groups in a particular period of time. This paper aims to apply sociological approach to the political trend in the fourth decade of Islamic Revolution with the purpose of better understanding of political views and the stands of political parties in the Iranian political scene.
خلاصه ماشینی:
گفتار اول : مبانی نظری به لحاظ نظری گونه های مختلفی از جریان های سیاسی براساس معیارهای چون شکاف هـای اجتماعی، رابطه دین و سیاست ، رابطه روحانیت و حکومت ، قلمرو دین (حداقلی یا حـداکثری)، قرائت پذیری یا عدم قرائت پـذیری دیـن ، اصـول گرایـی یـا تـساهل در اجـرای دیـن ، تحجـر یـا روشن فکری، استقلال یا وابستگی، فردگرایی یا جمع گرایی، حرکـت انقلابـی یـا مـسالمت آمیـز، 44 ایمان یا بیایمانی و خلوص اعتقادی یا ناخالصی آن و حق و باطل میتوانند شکل گیـرد امـا در زیر به پنج معیار از آن ها که به طور خاص بستر و زمینه های شکل دهنده جریان های سیاسـی در ایران معاصر به شمار میآیند، اشاره میشود: الف ) نقش اجتماعی دین و مذهب بر مبنای رویکرد جریانات نسبت به نقش اجتماعی دین و مذهب می توان آنان را براساس این ملاک تقسیم کرد.
مهم ترین زمینه های جدایی جریان چپ مذهبی از راست سنتی و جناح میانه در مسایلی همانند: دودستگی حزب جمهوری اسلامی، اختلاف نظر در شیوه اداره کشور به ویژه مسائل اقتصادی نظیر بند «ج » اصلاحات ارضی و تقسیم زمین ، اخذ مالیات و قانون کار، اختلاف در انتخاب مجدد میرحسین موسوی نخست وزیر جمهوری اسلامی در سال ١٣٦٤، اختلاف در میان برخی از عناصر مجاهدین انقلاب اسلامی با نماینده حضرت امام (ره ) آیت الله 53 راستیکاشانی، اختلاف بین سه طیف روحانیت بر سر مداخله فراگیر دولت در اقتصاد و نیز بعضی احکام تحت عنوان احکام ثانویه و بنابر تشخیص مصلحت بود(دارابی،١٨٤:١٣٩٠-١٨١).