چکیده:
ادوار فقه و تحول در روش فقاهت شیعه رابطهی مستقیمی با اوضاع اجتماعی ـ مذهبی جوامع شیعی دارد؛ به طوری که میتوان آن را منعکس کنندهی خصوصیات یک عصر تاریخی و در عین حال موثر در شکلگیری عناصر عصر بعد دانست. این تحولات فقط تفریع فقه و بیان احکام را دربر نمیگیرد، بلکه شامل روش استنباط و نقش فقها در کاربرد احکام نیز میگردد. دو دوره مهم از ادوار فقه شیعی، مقارن با دوران حکومت ایلخانی و تیموری است؛ دورهی نخست، دورهی تقلید و رکود فقه است که تا نیمهی قرن هفتم ادامه دارد و پس از آن یکی از طولانیترین ادوار فقه و اصول شیعه آغاز میشود و مجددا، فقه شیعی، دورهای از شکوفایی و پویایی را تجربه میکند. در این دوره با ظهور دانشمندان بزرگ شیعی، فقه دچار تحولات اساسی و مهمی میشود. در این مقاله سعی شده است با نگاهی به سیر تحول فقه شیعه از دوره ایلخانی تا اواخر تیموری؛ عوامل رکود فقه شیعه پس از شیخ طوسی و شرایط تاثیرگذار بر رشد دوباره آن در دوره پس از مغول بررسی شود. لیکن پیش از آن با نگاهی مختصر به دوره قبل از ایلخانی به کارنامه و تلاشهای شخصیت های برجستهای نظیر شیخ طوسی، شیخ مفید و سید مرتضی اشاره شده است. همچنین موانع پیشروی علمای عصر مغول و فرصتها و چالشهای آن عصر، بخش دیگری از این مقاله را تشکیل میدهد. بررسی سیر تحول فقه شیعه و شرایط پر فراز و نشیب آن طی دو دورهی مذکور، نتیجهی پایانی این نوشته است.ادوار فقه و تحول در روش فقاهت شیعه رابطه ی مستقیمی با اوضاع اجتماعی ـ مذهبی جوامع شیعی دارد؛ به طوری که میتوان آن را منعکس کننده ی خصوصیات یک عصر تاریخی و در عین حال موثر در شکل گیری عناصر عصر بعد دانست . این تحولات فقط تفریع فقه و بیان احکام را دربر نمیگیرد، بلکه شامل روش استنباط و نقش فقها در کاربرد احکام نیز میگردد. دو دوره مهم از ادوار فقه شیعی، مقارن با دوران حکومت ایلخانی و تیموری است ؛ دوره ی نخست ، دوره ی تقلید و رکود فقه است که تا نیمه ی قرن هفتم ادامه دارد و پس از آن یکی از طولانی ترین ادوار فقه و اصول شیعه آغاز میشود و مجددا، فقه شیعی، دوره ای از شکوفایی و پویایی را تجربه میکند. در این دوره با ظهور دانشمندان بزرگ شیعی، فقه دچار تحولات اساسی و مهمی میشود. در این مقاله سعی شده است با نگاهی به سیر تحول فقه شیعه از دوره ایلخانی تا اواخر تیموری؛ عوامل رکود فقه شیعه پس از شیخ طوسی و شرایط تاثیرگذار بر رشد دوباره آن در دوره پس از مغول بررسی شود. لیکن پیش از آن با نگاهی مختصر به دوره قبل از ایلخانی به کارنامه و تلاش های شخصیت های برجسته ای نظیر شیخ طوسی، شیخ مفید و سید مرتضی اشاره شده است . همچنین موانع پیش روی علمای عصر مغول و فرصتها و چالش های آن عصر، بخش دیگری از این مقاله را تشکیل میدهد. بررسی سیر تحول فقه شیعه و شرایط پر فراز و نشیب آن طی دو دوره ی مذکور، نتیجه ی پایانی این نوشته است.
Jurisprudence periods and revolution in jurisprudence methods is in direct relationship whit socio- religious conditions of Shea communities as such that; it can br considered as reflecting element of a historical era characteristics، while it can also be considered as influencing factor in forming next era elements. This changes dose not just involve jurisprudence branches and provisions expression، rather it involves deduction methods and jurists role in provisions application.
Two important eras of Shea jurisprudence were simultaneous with Ilkhanid and Teymuri governing era. First era is recdssion and imitation era of Shea jurisprudence، continuing till mid seventeenth century. After that one of longest eras of Shea principles and jurisprudence started and again Shea jurisprudence experienced an era of development and mobility. In this era with the advent of grand Shea scientists، jurisprudence faced with basic and important changes. In this article we have tried to investigate Shea jurisprudence recession factors after Sheykh Tusi and influencing conditions on its re-growth after Mogul era، considering Shea jurisprudence evolution from Ilkhani till late Teymuri era. However before that we have pointed to important figures endeavors and functions including Sheykh Tusi، Sheykh Mofid and Seyyed Morteza in this regard through having short view on before Ilkhani era. Moreover investigation of Mogul era scientist، s obstacles، opportunities and that era challenges is another part of this erticle. An investigation of Shea jurisprudence evolution and its vicissitudinous conditions during two mentioned eras is final conclusion of this article.
خلاصه ماشینی:
"فضای باز فکری- سیاسی ایجاد شده در این دوران ، با طوفان مغولان وضعیتی متفاوت یافت ، به نحوی که سیادت مذهبی یکبـاره از میان رفت و برای نخستین بار شیعیان فرصت یافتند در فضایی برابر به طرح اندیشه های خود مبادرت ورزند و همین امر پای عالمان دینی را به مناظرات مذهبی در دستگاه ایلخانـان بـاز کرد و زمینه ی گسترش تشیع در دو سطح اجتماعی (توده ) و سیاسی (حاکمان ) را پدیـد آورد.
در نهایت میتوان گفت ، دوران مورد بحث که یکی از بحرانیترین ادوار تاریخ ایران بعد از اسلام است به رغم موانع و مشکلات عدیـده در حـوزه هـای مختلـف ، در عرصـه علـم و اندیشه ، فقها و علمای این عصر به بهترین وجه ممکن از اوضاع پیش آمده ، بهـره جسـته و با جدیت تمام در تعالی و رشد فقه شیعه اهتمام نموده و آثار و شـاگردان پرشـماری را پدیـد آوردند.
فقهایی چون محقق حلی، علامه حلی، فخرالمحققین ، شهیداول ، فاضل مقداد و سایر بزرگان با تلاش خستگیناپذیر خود نه تنها به دوران تقلید محض از شـیخ طوسـی و فتـرت یکصد ساله پایان داداند بلکه فقه شیعه را در ابعاد و موضوعات مختلف توسعه دادند که ایـن حرکت تا چند قرن بعد، یعنی تا ظهور اخباریگری در قـرن یـازدهم هجـری همچنـان بـه پویایی خود ادامه داد و به جرأت میتوان مدعی شد که بخش اعظم دستاوردها و آموزه های فقه شیعه در این عصر تکوین یافته است ."