چکیده:
با تشکیل حکومتهای ایرانی در قرنهای سوم و چهـارم و حمایتهـای امـرای ایـن حکومتهـا از شـعر فارسی ، هر روز تعداد بیشتری به شعر و شاعری روی آوردند. این روند در دوران حکومتهای غیر ایرانـی ای که پس از سامانیان بر ایران فرمانروایی کردند، حّتـی گاه با شدت بیشتری نیز ادامه یافت . داستان پاداشها و امتیازات مختلفی که شاعران در دربارها می یافتند، در منابع تذکره ای و تاریخی ذکر شده است . در عین حال ، پیوستن به دربار و تقرب به پادشاهان ، رنجها و ناکامیهایی نیز برای شاعران به همراه داشته است . دربار برای شاعران ، خطرآفرین بوده ، آزادیشان را محدود می کرده و گاه حّتی آنان را به تحمل توهینهـا و آزارهـا نیـز وامی داشته است . در نتیجة این وضعیت ، بسیاری از آنان ، از شعر و شاعری اظهار بیزاری و حّتی عـده ای از دربار کناره گیری کردند. در این مقاله ، ابتدا انواع ناکامیهایی که شاعران را در محدودة زمانی از آغاز شعر فارسی تا حملة مغول ، آزرده ساخته ، ذکر شده است . این ناکامیها به ترتیب بسامد عبارتند از: فقر یا نیاز مادی، باز مانـدن از سیر و سفر، بی توجهی به شاعران یا عدم توجه کافی به آنان ، زندانی شدن ، رانده شدن از دربار، مرگ بر اثر ارتباط با دربار، هجو شدن ، عزل شدن از مقام خود، تبعید، تعقیب ، مصادرة اموال و واداشته شدن به کارهای پست . در مرحلة بعد، علّت وقوع این ناکامیها بررسی و نشان داده شده است که اسـتبداد حکومتهـای ایـن دوره ، تغییر شرایط سیاسی و اجتماعی و خست ممدوحان ، در کنـار عوامـل روانـی و شخصـیتی شـاعران درباری و در مواردی اقبال بد، در وقوع این ناکامیها موّثر بوده اند. در ادامه ، بازتاب ناکامیهـای شـاعران در شعر آنان بررسی شده است . در این بخش به اعتذاریه ها، شکواییه ها و مفاخره های شاعران که غالبا، حاصـل ناکامیهای آنان ، پرداخته شده است .
With the establishment of Iranian governments through the third and fourth centuries
A.H. and their encouragement، more and more poets inclined to poetry. During the
reign of non-Iranian governments ruling after the Samanid era، this trend continued
even more highly than before. So that a great number of scientists and the learned
ones in hope for income and profits، began to compose panegyric poems about the
kings and dignitaries. One can find some details about the rewards and applauds
gained by the poets at courts in different historical and anthology books. Meanwhile،
joining the court and attendance of the kings has caused some sufferings and
disappointments for them، too.
The court environment created dangers and limited the freedom of the poets. In
many cases، it even made them tolerate insults and pains while sometimes they only
achieved a little sum of money. As a result of this condition which continued more
intensely through the fifth and sixth centuries، we find many poets who displayed
hatred towards poetry or even left the court.
In this essay، firstly، the variety of disappointments imposed on the poets during
the period between the rise of Persian poetry and the Mongol invasion is investigated.
We can enumerate them according to the quantity and frequency of each one as
follows: Poverty and lack of welfare، disability to travel through the country or
abroad being forgotten and lack of attention towards them، being imprisoned،
banishment from the court، unexpected death subject to court conditions، being
lampooned، deposal of ones، tenure، going on exile، being under legal pursuance،
requisition of patrimony and tolerating base jobs.
After that، the cause of these disappointments is studied which shows that the
dictatorship of the rulers in this era، the change in political and social conditions، the
increase in the number of poets and the meanness of the patrons along with some
psychological factors in the poets' characters as well as ill fate in some cases have
affected the appearance of these disappointments. This part also deals with the poems
including apology، complaint and self-glorying of the poets mainly caused by their
disappointments.
خلاصه ماشینی:
"حتـی معـزی کـه بـه قـول عوفی در دولت ملکشاه اقبالها دیده است (عوفی ،۱۳۶۱، ص ۶۹)، نیـز از شـاعری اظهـار بیزاری کرده است : ز شاعری دل من سیر گشت و این نه عجـب کـه هسـت خـالـی بازار شـاعـران ز انفـاق چو نیسـت بهـرة مـن قـطـره ای ز آب کــرم مـرا چـه سـود ز آب کـروم و کأس دهـاق مـگـر رهـا کنـم آرایـش و دقــایـق شـعـــر روم بـه راه تصـوف چو بـو عـلی دقـــاق (معزی،،ص ۴۳۰) ظهیر که در طلب ممدوح باسخاوت ، ناکام مانده بود، نیز بارها از حرفة خـود گلـه کرده است : کمینـه پایـة من شاعـری اسـت خـود بنگــر کـه چنـد گونه کشیـدم ز دسـت او بیـداد گـهـی لـقـب نهـم آشـفـتـه زنگـیی را حــور گـهـی خطاب کنـم مست سفلـه ای را راد ز جنس شعـر غزل بهتر است و آن هم نیست بضاعتـی کـه تـوان ساخـت بـر آن بنیــاد (ظهیر فاریابی ،۱۳۸۱،ص ۵۸) پیش از اتمام بحث ، ذکر این نکته لازم است که مسلما، شکایات موجود در دیـوان شاعران ، منحصر به این چهار دسته نیست ؛ از ذکـر شکایـات دیـگر مثـل گلـه از چرخ و __________________________________________________________________ آسمان و اهل روزگار به این دلیل خودداری شد که چنین گله هایی را کمتر می توان ناشی از ارتباط شاعران با دربار و ناکامیهای خاص این گروه از شاعران دانست ."