چکیده:
روش تحلیل محتوا یکی از روش های رایج در تحقیقات اجتماعی است.طی دهه های اخیر گونه های مختلفی از تحلیل محتوا به وجود آمده اند که می کوشند اصول این روش را در ترکیب با مفروضاتانواع رویکردهای نظری به کار بگیرند. با وجود گونه های مختلف تحلیل محتوا، این پرسش قابل طرح است که چگونه می توان نوعی دسته بندی از روش تحلیل محتوا ارائه داد؟ آیا تقسیم تحلیل محتوا به دو گونه کمی و کیفی می تواند تنوعات موجود در این عرصه را پوشش دهد؟. بهره گیری از منطق های پژوهشی پاسخی برای این دست سوالات فراهم می سازد.منطق مستتر در گونه های مختلف تحلیل محتوا، و به خصوص تحلیل محتوای کیفی، می تواند به عنوان محوری برای شناختتشابه و همچنین تمایزها در نظر گرفته شود. بر این اساس،دو منطق استقراء و قیاس مبین اصول فکری هدایت کننده انواع گونه های تحلیل محتوای کیفی بوده، و به تنهایی و یا در ترکیب با یکدیگر می توانند مسیر حرکت در این روش را تعیین کنند. آنچه در این مقاله آمده تلاشیبرای ارائه یک صورت بندی کلی از تحلیل محتوای کیفی استکه با متمایز کردن آن از نوع کمی آغاز گشته، و به شناخت جایگاه دو منطق پژوهشی استقراء وقیاس در تحلیل محتوای کیفی، و همچنین نحوه کاربرد آن ها در فرایند تحقیق منجر می شود.
خلاصه ماشینی:
دو منطق بنیادی استقرا و قیاس که حرکت از کل به جزء و بالعکس را بنیان خود قرار دادهاند، اساس بسیاری از گونه های روش تحلیل محتوا را به سان دیگر رهیافت های پژوهشی پیریزی کرده اند؛ امری که گاه آشکارا به آن اشاره شده و یا پنهان مانده است (البته این ، یک تقسیم بندی نظری است و به معنای سلطه تمام و کمال این منطق ها بر یک فعالیت پژوهشی نیست .
با در نظر گرفتن این مؤلفه اثرگذار، مقاله حاضر کوشیده است با توجه به منطق پژوهشی مستتر در روش تحلیل محتوا و با تأکید بر روش تحلیل محتوای کیفی، نوعی جمع بندی از شاخه های گوناگون این روش صورت داده و به پرسش هایی از این دست ، پاسخ گوید: - پیشینه روش تحلیل محتوای کیفی چیست و این روش چگونه از روش تحلیل محتوای کمی متمایز میشود؟ - دو منطق استقرا و قیاس، چگونه بر روش تحلیل محتوای کیفی اثر میگذارند و نحوه انجام پژوهش تحت تأثیر این دو منطق چگونه خواهد بود؟ - آیا روش های تحلیل محتوای متأثر از استقرا و قیاس کاملا جدا از یکدیگر عمل میکنند و یا امکان تلفیق میان این دو وجود دارد؟ تاریخچه تحلیل محتوا سابقه استفاده از تحلیل محتوا را میتوان در اشکال سادهتری از آن که در قرن ١٩ برای تفسیر پیامهای انجیل ، تحلیل روزنامه ها و مجلات و حتی تحلیل خوابها از سوی فروید به کار میرفت جستجو کرد (٣ :٢٠٠٦ ,Kohlbacher).