چکیده:
شر در قرون اخیر به صورت منطقی و قرینهای(علیه وجود خدا) مطرح و به منزله نقدی بر آموزه های دینی مطرح شده است. فیلسوفان و متکلمان راهحل های متنوعی ارائه دادهاند که از جمله پاسخ ها، پاسخ هیک (فیلسوف و متکلم مسیحی) است که تئودیسه پرورش روح است و نیز پاسخ علامه طباطبایی که قایل به عدمی بودن شر شده، آن را لازمه عالم مادی و اختیار انسان می داند. این دو نظریه عدل باور با وجود نقاط اشتراک، دارای تفاوت های بنیادین اند. در مقایسه و تطبیق دو نظریه، ابعاد مسئله روشن تر می شود و راه حل جدیدی به دست می آید. لذا مقاله حاضر به بررسی و تطبیق این راه حل ها می پردازد.
In recent centuries، the issue of evil has been logically and contextually discussed against the existence of God and criticisms have been leveled to religious teachings. Philosophers and theologians suggest different solutions among which are Hick، the idea of theodicy of spiritual cultivation proposed by a Christian philosopher and theologian and Allame Tabatabaii’s belief that evil is not-existent and has to do with the material world and man’s free will. Despite having some similarities، these two views about justice have fundamental differences. This paper makes a comparison between these two views، sheds light on the different aspects of this question and provides a new solution.
خلاصه ماشینی:
"قسم نخست که فعلیت محض است، صدورش از خدا واجب و ضروری است؛ اما قسم دوم که خیر توأم با شر است (موجودات مادی) نیز ایجادش از مبدأ کمالات واجب است و حکمت الهی وجود این قسم را ایجاب میکند و شایسته نیست جواد مطلق در انجام آن اهمال ورزد؛ زیرا ترک خیر کثیر به خاطر شر قلیل، خود مصداق شر کثیر خواهد بود.
علامه طباطبائی نیز به پیروی از فلاسفة ماقبل خود تقسیم یاد شده را ذکر و سپس بیان میکند که شر اندکی که همراه اشیاست لازمۀ خیر فراوان آنهاست که در فرض دوم (خیر غالب) که همان عالم ماده است تحقق دارد؛ ازآنجاکه عالم ماده، عالم تضاد و تزاحم اسباب مختلف و دار حرکت و تغیر از صورتی به صورت دیگر است، منفک از شرور نخواهد بود؛ یعنی اگر موجودی مادی باشد و سعۀ وجودی و ظرفیت آن در قلمرو حرکت از قوه به فعل باشد، تزاحم و تصادم و در نتیجه شر قلیل برای آن ضروری و حتمی خواهد بود (طباطبائی، 1362، ص 313-312).
در دیدگاه هیک، شر در عالم طبیعت به منزلة ابزار ایجاد شرایط زیستمحیطی پرورش روح و تحقق هدف خداوند و ایجاد خصوصیات اخلاقی انسانهاست و خدا مسئول آن است؛ در صورتی که بر مبنای حکمت متعالیه شرور طبیعی لازمه عالم مادی هستند و ضعف در عالم ماده به سبب مرتبة عالم ماده است و اگر عالم ماده این خصوصیت را نداشته باشد، دیگر ماده نخواهد بود."