چکیده:
اهمیت نقد هنر و ضرورت اتکای آن،به هدف پیشبرد هنر متعالی، مستلزم بررسی و پژوهشی است بر چگونگی عملکرد نقد،در هنر امروز و رسیدن به اصول واقعی آن.در چند دههی اخیر،در هنر معاصر ایران، بیش از نقد هنر،با انتقاد هنری،مواجه میشویم.در انتقاد،تنها ارزیابی (بد یا خوب)،مطرح است،در صورتی که در نقد اصولی،باید به سه اصل(توصیف،تفسیر،ارزیابی)پرداخته شود.برای رسیدن به هدف نقد اصولی،فرضیهی پژوهش بر این است که اگر تعاریف کلیدی در مورد ابزار نقد(عوامل و عناصر مرتبط با نقد،ماهیت و ساختار نقد هنر)به صورتی منسجم ارائه گردد تا حدی میتواند از این سردرگمی در نقد هنر کاسته شود.
خلاصه ماشینی:
نقد اصولی چیست؟ مقالهی حاظر در پی آن است تا راهی را بیاید که نظریهی نقد اصولی در فرهنگ هنری ما به درستی جا بیافتد و قامونمند شود و منتقدان هنر معاصر،غیر از کار انتقاد،فرصتی برای مطالعه و تحلیل نقد و انواع نقد بیابند و صرفا از یک شیوهی نقد احساسی و یک طرفه،به هنر این مرز و بوم که میراثدار فرهنگی غنی و تمدنی اصیل است،از بن تیشه به ریشه نزنند.
نقد عبارت است از:«تفسیر، تجزیه و تحلیل،طبقهبندی و نهایتا داوری دربارهی آثار هنری که این بخش خود یک نوع از انواع متون با ارزش ادبی شده است»(گری،1984،ص 4).
»(همان،ص 67) ساختار نقد در حوزهی هنر در حوزهی هنر،نقد ابزاری است برای فهم،تشریح،تفسیر و داوری در مورد یک پدیدهی هنری و در این بررسی کل وجود یک اثر ملاک ارزیابی و داوری قرار میگیرد و نباید صرفا بر معایب و کاستیهای اثر تکیه شود.
در واقع هر آنچه در نقد یک اثر هنری آورده میشود را میتوان در ذیل یکی از این سه پدیده قرار داد.
اگر نقد و انتقاد آثار و نتایج دیگری غیر از موارد یاد شده نداشت،باز جای این پرسش باقی بود که چرا جامعهی ما از فرهنگ نقد و انتقاد به جد فاصله دارد.
اگر نقد و انتقاد آثار و نتایج دیگری غیر از موارد یاد شده نداشت،باز جای این پرسش باقی بود که چرا جامعهی ما از فرهنگ نقد و انتقاد به جد فاصله دارد.