خلاصه ماشینی:
"البته ممکن است-و به ظن غالب و قریب به یقین نیز چنین است که در سالهای مفرده و مستقلی که در مورد شرح حال و آثار و آرای اگوستین نگاشته شده به این مهم پرداخته شده باشد،اما با عدم دسترسی و دشواری تهیه ان کتب چنین فرضی چه سودی به حال نگارنده دارد و چه کمکی میتواند به یک پژوهشگر بکند؟!لذا با مراجعه به چند کتاب فهرستی نه چندان جامع که حاصل استقرائی ناقص و نه احصائی تام است بدینقرار تهیه کردهام: 1- sretteL 2- suigalePitnA 3- sutsuaFitnA 4- redrono 5- efiLyppaHehtno 6- luosehtfoytilatrommIehtno 7- luosehtfossentaerGehtno 8- noigileReurtno 9- deercehtdnahtiaFno 01- -inaMehtsutanutroFtsniagA naeahc 11- lliweerFno 21- rettelehtdnatiripSehtno 31- ecarGdnaerutaNno 41- lliweerFdnaecarGno 51- ehtfonoitanitsederPehtno stniaS 61- ecnarevesrepfotfiGehtno 71- munailujartnoC 81- fonoissimeRdnasegaWehtnO snis 91- ytinirTehtnO 02- snoissefnocehT 12- doGfoyticehT 22- snoitcarteR 32- socimedacAartnoC ) ehttsniagA scimedacA ( 42- noitroporpdnaytuaeBnO این تمام آن چیزی است که فعلا برای ما حاصل شده است ولی شگفت است که کسی مثل فروغی در«سیر حکمت در اروپا»به اختصار هر چه تمامتر از کنار فلسفهء مسیحی میگذرد و تنها به ذکر چند سطر دربارهء اگوستین اکتفا میکند؟!(64) در کتابی هم که بنام«تاریخ فلسفه»تألیف ویل دورانت انتشار یافته است حتی نامی از اگوستین به میان نیامده است.
راه برگزیده قدیس اگوستین به سوی خداوند نیز همین است،سیر و سلوک وی از دنیای برون به درون خود است،جایی که او حقیقت را کشف میکند و دلیل منحصر به فردش هم این است که وی حقیقت را در یک خدای متعالی مییابد."