چکیده:
مقاله حاضر به بیان نظریات و تحلیل های اجتماعی نظریه پردازان در خصوص تحولات شهرهای جهان برمبنایتفکرات نظام جهانی و نظم نوین جهانی و گذر از مراحل نظریات کلاسیک و مدرن بر دوران تفکرات پست مدرن یافرانوگرا می پردازد و با رویکردی نظریه پردازانه بر نحوه ی تکوین تفکرات آینده و مکانیزم منتج از آن، فضای شهریرا به مثابه مسئله اساسی در نظام اجتماعی که قلب نظریه های اجتماعی است مورد تحلیل و ارزیابی قرار می دهد.دیدگاه های نظریه پردازان بزرگ شهری همچون والرشتاین، لرنر، کاستلز، گیدنز را نیز درخصوص شهرهای فرارویجامعه جهانی به تصویر کشیده است.
خلاصه ماشینی:
"به خصوص اگر توجه داشته باشیم که محیط شهری مردم را به داشتن ویژگی های خاص نوگرایی مانند باسوادی ، نظم و تلاش بیشتر تشویق می کند، و این امر توسعه را شتاب می بخشد : لرنر و سایر کسانی که این مهم را مورد بررسی قرار داده اند، دریافته اند که بین رشد اقتصادی و رشد شهرنشینی از نظر آماری رابطه وجود دارد، به عبارت دیگر با سرعتی که درآمد سرانه ملی مردم یک کشور به وجود می آید، افراد بیشتری به سوی زندگی شهری و امکانات ویژه آن روی می آورند و از نعمات جامعه صنعتی برخوردار می شوند.
گیدنز عقیده دارد محیط مصنوعی که وی از آن صحبت می کند، در دوره سرمایه داری صنعتی مطرح گردیده ، بنابراین در نزد او تلاش برای اشاعه این تبیین که متغیر شهرگرایی مساوی با صنعتی شدن و تقسیم کار تخصصی سرمایه داری و اقتصاد پولی و نهایتا شهر گرایی یا تراکم بسیار بزرگ و بالای از جمعیت است دیده می شود البته منتقدانی مانند کاستلز این همه اهمیت قایل شدن به فضا و محیط را تحت عنوان جامعه شناسی شهری معتقد به "بت پرستی فضایی " را مورد نقد قرار دهد، در عوض گیدنز هم دلیل تاکیدش بر فضا را به عنوان قالب همه روابط رخدادها و پدیده های اجتماعی دانسته و معتقد است : جامعه شناسی اهمیت محیط را در زندگی اجتماعی فراموش کرده است ."