چکیده:
معنویت بر اساس اعتقاد به عالم غیب و جهان ماوراء و اصالت را به عالم باطن دادن شکل می گیرد و معنویت گرایی یعنی غیب گروی که خدا، قیامت ، روح مجرد الهی انسان و...از مصادیق بارز آن هستند و لذا معنویت منهای خدا و جهان غیب نداریم و معنویت گرایی انسان ـچه انسان سنتی و چه انسان مدرن ، یا قدیم و جدید که البّته با توجه به هویت وجودی انسان چنین تقسیمی غیر منطقی است و در جغرافیای معرفت راه نداردـ بر مبادی و اصولی استوار است که عبارتند از: اصالت روح ، اصالت فطرت ، اصالت عالم غیب و اصالت شریعت و دارای مولفه هایی است که عبارتند از: عقلانیت ، اعتدال ، عبودیت و کارکردهایی دارد که در ساحت های فردی، اجتماعی و مادی و معنوی میتواند تجلّی یابد و... نوشتار حاضر معنویت در قرآن را با توجه به چنان مبانی ، مولفه ها و کارکردهایی در سه محور مورد پژوهش و پردازش قرار داده است تا ضمن تبیین ایجابی به نقد ضمنی و سلبی معنویت های سکولار نیز پرداخته شود. در نوشتار حاضر اثبات شده است که معنویت پایه تکامل و دارای جامعیت است تا همه ساحت های زندگی انسان را پوشش دهد و معنویت قرآنی قلمرو گسترده ای دارد که روح حاکم بر زندگی مبتنی بر عقل و اراده و عشق و ایمان است .
خلاصه ماشینی:
"»(مطهری، ج ٢٢، ص ٢٥٤-٢٥٣) آری معنویت راستین انسان در اصلاح و بازسازی و سپس نوسازی درونی و برونی امکان پذیر است و چنین معنویتی است که رشد و رستگاری و فوز و فلاح را به ارمغان میآورد و مبنای «عدالت اجتماعی» قرار میگیرد لذا روح حاکم بر معنویت در قرآن «ایمان به خدا و عمل صالح » و به تعبیری «عبودیت » است که با توحید و عدالت الهی و اجتماعی و نبوت ، امامت و قیامت گرایی در هم تنیده و هم سرنوشت است و طبق این اصول معنویت در قرآن از دو ویژگی اساسی و کلیدی برخوردار است : الف ) جامعیت (یعنی همه ابعاد زندگی انسان اعم از فردی، خانوادگی، اجتماعی، دنیایی و آخرتی را در برمیگیرد) ب ) کمال (یعنی همه حدود و مراتب وجودی انسان را در حرکت تکاملی اشتدادی شامل میشود) به همین دلیل است که معنویت قرآنی دارای ساحت های عقلانی، نفسانی و جسمانی یا معرفتی، تربیتی و شریعتی است تا هم شامل درون و هم شامل برون انسان گردد به تعبیر شهید مطهری: «از نظر قرآن ، ما باید در آن واحد، هم نظام روحی و فکری و اخلاقی و معنوی خودمان را درست کنیم و هم نظام اجتماعی و روابط بیرون را."