چکیده:
شهر رشت در سال 1385 با 557366 نفر جمعیت و با دارا بودن نیمی از جمعیت شهر نشین استان گیلان، به عنوان مهمترین کلانشهر ناحیهای در شمال ایران از جایگاه ویژهای برخوردار میباشد. این شهر با عملکردهای متنوع و گسترده اقتصادی و اجتماعی از موقعیت ممتاز منطقهای بهرهمند بوده و علاوه بر تسلط همه جانبه در منطقه شهری خود بر شهرهای اقماری مانند، خمام، کوچصفهان، لشتنشاء، سنگر و خشکبیجار، نفوذ خدماتی مؤثری نیز بر کانونهای شهری و روستایی سراسر ناحیه دارد. شهر رشت با توسعه فضایی و کالبدی خود از یک طرف، به سرعت جمعیت و فعالیتهای اقتصادیش را به نواحی حاشیهای سوق میدهد و از طرف دیگر با جذب امکانات شهرهای اقماری، تغییرات شگرفی را در کالبد شهری خود ایجاد کرده و بازتابهای متنوعی را از نظر تراکم و تمرکز جمعیت، رشد و گسترش شتابان و ناموزون شهری، ادغام روستاهای پیرامون و روند اشغال اراضی کشاورزی ایجاد کرده است. این شهر به جای توزیع بهینه سرمایه و امکانات در سطح شهرهای پیرامونی، گرایش روز افزونی به تمرکز گرایی دارد. وابستگی شهرهای اقماری به شهر رشت سبب فقدان تنوع اقتصادی و اجتماعی در آنها شده و این شهرها را از انسجام و پویایی درونی محروم ساخته و با وجود دارا بودن جمعیت و خدمات شهری به مراکز خوابگاهی گروههای کم درآمد تبدیل کرده است. عدم پویایی شهرهای پیرامونی بیش از آنکه متاثر از عدم دانش فنی و یا کمبود سرمایه باشد، بیشتر مربوط به روابط متقابل و نا برابر شهر رشت با شهرهای پیرامون استوار است و همیشه این رابطه به نفع مادر شهر و به زیان شهرهای اقماری می باشد.
خلاصه ماشینی:
شهر رشت با توسعه فضایی و کالبدی خود از یک طرف ، به سرعت جمعیت و فعالیت های اقتصادیش را به نواحی حاشیه ای سوق می دهد و از طرف دیگر با جذب امکانات شهرهای اقماری ، تغییرات شگرفی را در کالبد شهری خود ایجاد کرده و بازتاب های متنوعی را از نظر تراکم و تمرکز جمعیت ، رشد و گسترش شتابان و ناموزون شهری ، ادغام روستاهای پیرامون و روند اشغال اراضی کشاورزی ایجاد کرده است .
در حال حاضر شهر رشت با تمرکز کارکردهای خدماتی ، اداری و سیاسی به عنوان نیروی محرکه اصلی توسعه اقتصادی و اجتماعی منطقه عمل نموده و با ایفای نقش مدیریت داخلی استان و حوزه های نفوذ نسبت به مراکز همجوار خود مانند شهرهای گرگان ، ساری ، قزوین ، زنجان و اردبیل به عنوان قوی ترین مادر شهر ناحیه ای در شمال ایران مطرح می باشد.
این شهر با توسعه فضایی و کالبدی خود از یک طرف ، به سرعت جمعیت و فعالیت های اقتصادیش را به نواحی حاشیه ای سوق می دهد و از طرف دیگر با جذب امکانات شهرهای اقماری و فضاهای ناحیه ای ، تغییرات شگرفی را در کالبد شهری خود و پیرامون ایجاد کرده و بازتاب های متنوعی را از نظر تراکم و تمرکز جمعیت ، گسترش افقی و ناموزون شهری ، ادغام روستاهای پیرامون ، توسعه کالبدی و فضایی ، آلودگی محیط زیست و روند اشغال اراضی کشاورزی ایجاد کرده است .