چکیده:
چیستی منطق از دیرباز مورد کنکاش اندیشمندان بوده است و از زمان ارسطو که برای نخستین بار فرم صورتبندی شدهای از قیاس ارائه شد تا به امروز که منطقهای مختلفی پیریزی شده است که به نوعی از منطق ریاضی الگوبرداری میکند، بیشتر منطقدانان در آرزوی یافتن منطقی کلی هستند. اما در این میان استفان تولمین با تاثیری که از ویتگنشتاین متاخر گرفته، به جدال با این رویکرد میپردازد و مدلی از منطق ارائه میدهد که توجه به باور عموم مردم و مباحثات روزمره را جدی میگیرد و در این میان با انتقاد از منطق کلاسیک باور دارد که چنین منطقهایی هیچ جایی در زندگی روزمره مردم ندارند. در این مقاله به بررسی انتقادهای ویتگنشتاینی تولمین به منطق کلاسیک، به انضمام شرح مدل منطقی وی میپردازیم.
خلاصه ماشینی:
حوزه استدلال پرسش اصلیای که تولمین را به دنبال رویکرد و مدل نویی میکشاند، این است که تا چه اندازه میتوان استدلالها را با یک روش مورد ارزیابی قرار داد؟ با واژهها و استانداردهای یکسان؟ یعنی چه ویژگیهایی از فرآیند ارزیابی استدلال با تغییر نوع فرضها و ملاحظات ما تحت تأثیر قرار میگیرد و چه ویژگیهایی ثابت میماند؟ گزارههایی که در استدلالهای خود میسازیم و همچنین اطلاعاتی که در حمایت از آنها ارائه میشود، از «انواع منطقی» متفاوتی هستند.
اما آن چه دغدغه اصلی تولمین است، رسیدن به پاسخ پرسشی است که در آغاز این بخش به آن اشاره کردیم؛ یعنی با تغییر حوزه استدلالها، چه چیزهایی در استدلالها تغییر میکنند و چه چیزهایی ثابت میمانند؟ آیا استانداردهایی که استدلال با آنها داوری میشود، در همه حوزهها ثابت هستند؟ در پاسخ به این پرسش باید به تمایز مهمی اشاره کنیم که تولمین مورد استفاده قرار میدهد.
اکنون این پرسش ایجاد میشود که آیا ما میتوانیم همه عناصر موجود در استدلالها را با همین سه عنوان «صغری»، «کبری» و «نتیجه»، دستهبندی کنیم؟ آیا حتی شباهت کافی بین کبری و صغری وجود دارد که بتوان آنها را به عنوان مقدمه با هم جمع کرد؟ اینها پرسشهایی است که تولمین را به دنبال مدل استدلال نویی میکشاند.
این اختلاف اساسی که بیشتر در کاربردهای عملی نمایان میگردد، در این فرم ساده و کلی بدون توجه باقی مانده است؛ در حالی که در مدل تولمین جایگاههای متفاوتی برای آنها در نظر گرفته شده است (Toulmin, : p).