چکیده:
از گذشتههای دور نسبت به بازی نگرشهای مثبت و منفی وجود داشته است. عدهای بازی را صرف بیهدف انرژیهای انباشته شده، لذت آنی و رفتارهای زائد و بیهوده تلقی کردهاند؛ در حالیکه، برخی آن را زیباترین و پاکترین فعالیت در جهت شکوفایی و رشد کودک میدانند. (احمدوند، ۱۳۷۲) بازی یکی از نیازهای اساسی کودکان و مهمترین فعالیت او بهشمار میرود که در عین سرگرمکننده بودن کارکردهای مهم دیگری نیز دارد. هر یک از این کارکردها به جنبهای از زندگی کودک مربوط میشود و او را برای ورود به زندگی بزرگسالی آماده میسازد. (محمد اسماعیل، ۱۳۸۲) بازی انعکاس فعالیتهای درونی کودک و میل به خوشی، آزادی و رضایت اوست که صفا و آرامش را برایش به ارمغان میآورد. روانشناسان معتقدند کودک در فعالیتهای خودجوش باید آزاد گذاشته شود. در جریان بازی نیروهای ذهنی و جسمی کودک همراه با دقت، تخیل، نظم و ترتیب و چالاکی رشد مییابند. علاوه بر این، بازی محرک و انگیزهای است که در جهت کسب تجارب اجتماعی از آن استفاده میشود. کودک از راه بازی میتواند به استعدادها، تواناییها، خواستها، ضعفها و نکات مثبت و منفی خود پی ببرد و با شناخت ویژگیهای خود، ساخت شخصیت خویش را تحکیم بخشد. (نجاتی، ۱۳۷۲)
خلاصه ماشینی:
"(نجاتی، ۱۳۷۲) کلیدواژهها: بازی، رشد اجتماعی، خلاقیت بازی بهعنوان فرایندی چندبعدی، بهنحوی قابل توجه، در خدمت تکامل و رشد کودک است و میتواند راهی برای تخلیة انرژیها در سیر مورد نظر باشد.
فعالیت بازی در واقع تلاش کودک برای کنار آمدن با محیط است که از این طریق او خود را درمییابد و دنیا را درک میکند (لندرث۱، ۱۳۸۱) بازی به کودکان اجازه میدهد هنگامی که سایر شکلهای بیان کردن ناممکناند، به بیان خود بپردازند.
بازی فرصت بیهمتایی برای بزرگسالان فراهم میکند تا دنیا را از دیدگاه کودک درک کنند و از آنجا که برای کودکان فعالیتی بسیار لذتبخش است، آنان را ترغیب میکند تا آرام باشند، حالت دفاعی خود را، که ممکن است داشته باشند، کاهش دهند و احساساتشان را بیپرده بیان کنند.
) و مشکلات شخصی خود را در قالب کلام اظهار دارند؛ در حالیکه، محدود کردن کودکان به بیان خود از طریق کلامی در ارتباطی که باید بین کودک و مشاور بهوجود آید، محدودیتهای غیرلازم و غیرواقعی را ایجاد میکند.
انواع بازیها در نقش کلمات کودکان هستند و بازیهای مختلف میتوانند برای کودکان فرصتی فراهم آورند تا احساسات و مشکلات خود را همانگونه که تجربه کردهاند، بیان دارند (هیوز۲، ۱۹۹۹؛ به نقل از گنجی، ۱۳۸۷).
این ارتباط مبانی اساسی ارتباط عمیق و گستردة روانی - اجتماعی کودکان را در دورههای بعدی رشد و تکامل شخصیت آنها پیریزی میکند و باعث میشود آنها در آینده بتوانند با قدرت تحلیل بهتر و تجارب مثبتتری به روابط خود با دیگران در جامعه ادامه بدهند."