خلاصه ماشینی:
"{Sزان دست که چون پرنده بیتاب افتاد#بر سطح کرخت آبها تاب افتادS}{Sدست تو چو رود تا ابد جاری شد#زان روی که در حمایت از آب افتاد(21)S}{Sهر چند ز غربتت گزند آمده بود#زخمت به روان دردمند آمده بودS}{Sگویند که از هیبت دریای دلت#آن روز زبان آب بند آمده بود(22)S}{Sروزی که به یاد تو به شب میآید#هر لحظه به رنگ تاب و تب میآیدS}{Sمیخوانم و باز تشنه میماند دل#رازی که تویی کجا به لب میآید(23)S}{Sداغت اگرچه بر جگر خاک میگذشت#نام تو بر مدارج افلاک میگذشتS}{Sمثل عبور عطر گل از کوچههای صبح#یاد تو از برابر ادراک میگذشتS}{Sزیر هجوم زخم،نگاه جهان هنوز#محو شجاعتی است که چالاک میگذشتS}{Sسیراب چشمه سار خدا بودی و فرات#در حسرت لب تو عطشناک میگذشتS}{Sخود را به جام نهادم و بر پردههای اشک#دیدم که آب زخمی و غمناک میگذشت(24)S}و این هم دو نمونه برای یار دیگر ابا عبد الله حر:آنک مردی در آستانۀ تردید ایستادوقتی دوباره باز به راه افتادهر گام او هزار شهادت بودآمدآمدآمدتا خیمه گاه وحیرودی در آستانۀ دریادرنگ کرد اجازت رااز پیش از این خویش تبری کردپناه یافت و برگشتمیدان تفته منتظرش بودخدا راحرنامی سزای صاحب خود بود(25) {Sروزی که ز دریای لبش در میرفت#نهر کلماتش از عطش پر میرفتS}{Sیک جوی از آن شط عطش سوز زلال#آهسته به آبیاری حر میرفت(26)S}از ذکر نمونهای دیگر صرف نظر میکنیم و تنهااشاره میشود که در مضمون عاشورا بیشتر از سایرمضامین شعر سروده شده و تصاویر بدیع و بکر دراین دایره فراوانتر به چشم میخورد."