چکیده:
این مقاله در پی تبیین اهمیت و کیفیت استفاده از سجع، مبتنی بر ساختار و روح زبان فارسی در آثار عرفانی و ادبی است. در این میان، به علل توجه نویسندگان و میزان توفیق آنان در رعایت قواعد اصولی سجع از منشأ عربی آن، با هدف چگونگی استفاده مؤلفان از سجع و موازنه اشاره میشود. نتایج نشان میدهد که برای آفرینش اثر هنری مبتنی بر سجع، تغییر ساختار ظاهر به تغییر ساختاری درونی اثر از جمله محتوا و توصیف رویدادها منجر میشود. همچنین نویسندگانی که به خصوصیات سجع مبتنی بر ذات زبان فارسی در اثر خود توجه کردهاند، متنی هنری آفریدهاند و حال آن که تلاش مقلدان آن در این خصوص، اغلب از روی تفنن و افاده فضل بوده است. این مقاله در پی تبیین اهمیت و کیفیت استفاده از سجع، مبتنی بر ساختار و روح زبان فارسی در آثار عرفانی و ادبی است. در این میان، به علل توجه نویسندگان و میزان توفیق آنان در رعایت قواعد اصولی سجع از منشأ عربی آن، با هدف چگونگی استفاده مؤلفان از سجع و موازنه اشاره میشود. نتایج نشان میدهد که برای آفرینش اثر هنری مبتنی بر سجع، تغییر ساختار ظاهر به تغییر ساختاری درونی اثر از جمله محتوا و توصیف رویدادها منجر میشود. همچنین نویسندگانی که به خصوصیات سجع مبتنی بر ذات زبان فارسی در اثر خود توجه کردهاند، متنی هنری آفریدهاند و حال آن که تلاش مقلدان آن در این خصوص، اغلب از روی تفنن و افاده فضل بوده است. کلیدواژه: سجع، موازنه، کنزالسالکین، کشفالاسرار، مقامات حمیدی.
In terms of vocabulary، going means moving from a place to another place. But in Persian language; regarding the context of the sentence، it will have different meanings. This research examines different meanings of this verb in lyric poems of Hafez. For better description، it uses image schema theory within the domain of cognitive semantics. Except a few cases; in lyric poems of Hafez، the verb «go» is often applied in a meaning except physical movement from a place to another place. The subjective concepts expressed by the verb «go» include: dying، time pass، existing and suffering، falling in love، request for paramour، union، the being and accomplishment of a job، rejection and stability. The application of the verb «go» in each of the above- mentioned cases describe the views and thoughts of Hafez. Some cases can be indicated such as positive view towards the death phenomenon، addressing the quality of time pass، temporary being of difficulties، dynamic nature of love and irrevocability and the compulsion existing in it.