چکیده:
عزیزخان مکری از جمله شخصیتهایی است که در مناسبتها و معادلات سیاسی و فرهنگی قاجاریه نقش تعیینکنندهای داشته است. تبیین نقش او در روابط سیاسی و فرهنگی دورۀ ناصرالدین شاه قاجار، راهگشای تحقیقات کاملتری در برهۀ تاریخی مذکور و گرهگشای ابهامات مختلف تاریخی خواهد بود. در راستای پاسخ به ضرورت تبیین جامع و گستردهتر از حوادث تاریخی این دوره، در این مقاله، جایگاه عزیزخان در روابط سیاسی ایران و عثمانی، تحلیل و ارزیابی شده و با استفاده از روش تحقیق تاریخی، اهمیت آن مورد واکاوی قرار میگیرد. نتایج حاصل از این تحقیق حاکی از این است که رشد سیاسی عزیزخان در حکومت قاجاریه، بیانگر فضای سیاسی مبتنی بر تبعیضزدایی و عدالتمحوری در توزیع قدرت در دورۀ امیرکبیر است که به کاهش تمایزهای قومی و مذهبی انجامیده است. این نتایج همچنین نشان میدهد که کاهش تنش میان مرزنشینان دو قلمرو، از جمله دستاوردهای رویکرد تنشزدایی عزیزخان در برخورد با التهابات مختلف و کشمکش سیاسی میان ایران و عثمانی به شمار میرود.
Aziz Khan Mukri is one of characters that has good and Decisive role in the political and cultural events of qajar Period. Explain his role in the political and cultural relations during the Qajar period، will opens the door to further research on the disentangling the various uncertainties history.In order to respond to the need for a comprehensive and extensive explanations of historical events of this period، in this paper، the status of Azizkhan in the political relations between Iran and the Ottoman، analyzed and evaluated using the methods of historical research، its significance is analyzed.results of the study indicate that the political development of the Azizkhan express political space based discrimination، Removing discrimination and justice in the distribution of power during the decline distinctions ethnic and religious in AmirKabir led period.These results also show that tensions between the two territories frontiersman، including gains of detente Azyzkhan approach in dealing with various inflammatory and political tensions between Iran and the Ottoman world.
خلاصه ماشینی:
"به همین دلیل ، از همان آغاز مورد غضب مخالفان امیر از جمله مهدعلیا، آقاخان نوری و پیوستگان ایشان قرار گرفت ، ماجرای اعزام سردار برای شورش بابیۀ زنجان و تهنیت ولیعهد روسیه و سپردن امور تهران به سردار، حسادت آنها را برانگیخت و به خصوص در ماجرای سیدعلیمحمد باب ، و ترور نافرجام شاه توسط پیروان باب در شمال تهران که این موضوع برای رسیدگی و سرکوب به عزیزخان سردار محول شد، بیشتر موجب حسادت بوده است .
» (بن رستم بابایی، ص ١٧٥) ارتقاء عزیزخان به عنوان فردی سهیم در قدرت عصر امیرکبیر، ثابت کرد که امیر، در انتخاب خود و توجه خاص به این منطقه ، اشتباه نکرده است ؛ چون کردهای منطقه ، از همان ابتدای تاریخ ایران ، مدافعان خوبی برای مرزهای غربی ایران بوده و حق طبیعی خود میدانند سهمی از قدرت را در اختیار داشته باشند.
» (اعتمادالسلطنه ، چهل سال تاریخ ایران دردورة پادشاهی ناصرالدین شاه ، ج ٢، ص ٤٥٦) انتصاب عزیزخان ، به دلیل مذهب سنی او توانسته است بر روابط دو قدرت همسایۀ ایران و عثمان تأثیر زیادی داشته باشد؛ چون در این دوره ، عثمانی تلاش میکرد از حربۀ تبلیغی خلافت بر مسلمانان ، و اتحاد اسلام ، برای جذب کردهای سنی مذهب ایران و به خصوص ولایت مکری ، که از دورة صفویه ناراحتی - های فراوان به سبب تفاوت مذهبی خود با حاکمان دیده بودند، استفاده کند."