چکیده:
تحولات و دگرگونیهای سیاسی مصر، تونس و لیبی پس از انقلابهای عربی و تغییر رژیمهای استبدادی، موج تازهای از به قدرت رسیدن اسلامگرایان نظیر اخوانالمسلمین را به دنبال داشت. این تحول مهم سبب شکلگیری نظم سهقطبی منطقهای در خاورمیانه بر مبنای نظم اسلامگرایی انقلابی، نظم اخوانی و نظم سلفی شد، اما مشکلات داخلی و کارشکنیهای خارجی که اخوانالمسلمین را از عرصه سیاسی قدرت در مصر خارج کرد، یکی از پایههای مهم این نظم سهقطبی در خاورمیانه را فروریخت. مسلما وقوع این رخداد مهم، نه تنها پیامدهایی را در بعد داخلی برای مصر به همراه خواهد داشت، بلکه با تأثیر بر روابط بازیگران منطقهای، بر محیط امنیتی خاورمیانه و شمال افریقا نیز تأثیرگذار خواهد بود. بر همین مبنا، مقاله مذکور میکوشد به بررسی تأثیر افول نظم اخوانی بر نظم امنیتی خاورمیانه و شمال افریقا بپردازد. در همین راستا میتوان سؤال اصلی مقاله حاضر را اینگونه طرح کرد که فروپاشی نظم اخوانی، مؤید کدام تغییرات در نظم منطقهای خاورمیانه خواهد بود؟ در پاسخ به این سؤال میتوان این فرضیه را مطرح کرد که به نظر میرسد فروپاشی نظم اخوانی موجب شکلگیری نظم امنیتی خاورمیانه در قالب قطببندی میان بازیگران منطقهای بر مبنای الگوی موازنه قوا شده است.
Developments and changes after the Arab Revolutions that resulted in overthrowing totalitarian regimes in Egypt، Tunisia and Libya، followed by a new wave of Islamists’ rise to power - like in the case of Muslim Brotherhood. This dynamic formed a three-dimensional regional order in the Middle East: (1) revolutionary-Islamist order; (2) Muslim Brotherhood order; and (3) Salafi order. However، the Egypt internal problems and foreign interventions that kept Muslim Brotherhood out of power، led to the collapse a pillar of this order. Certainly، this important event not only had implications for Egypt’s own internal setting، but also will have a great impact on the relations of regional actors and the Middle East and North Africa (MENA) security environment. Accordingly، the main question of this paper is that “what are the impacts of Muslim Brotherhood fall on the Middle East regional order?” In answering this question، the assumption is that “it seems that the collapse of Muslim Brotherhood in Egypt has also brought about a security order in the Middle East in the form of polarity among regional actors based on the balance of power.”
خلاصه ماشینی:
"ج- لیبی در لیبی نیز، خروج مرسی از صحنه سیاسی مصر سبب تشدید تنش های نظامی میان نیروهای اسلامگرا و سکولار شد، زیرا به دلیل کودتای نظامی ضدمرسی ، اخوانالمسلمین لیبی که مشارکت سیاسی خود را به کابینه محدود کرده بود، موضع سخت تری نسبت به حکومت علی زیدان، نخست وزیر این کشور، گرفت ؛ به گونه ای که شاخه سیاسی این جنبش ، یعنی حزب عدالت و ساختار (جی پی سی ) (JCP)Justice and Construction Party ، با انتقاد شدید از دیدار زیدان با عبدالفتاح السیسی ، عامل کودتای نظامی مصر، این اقدام وی را گامی مهم در راستای پذیرش ضمنی کودتا و دور کردن مصر از حکومت شایسته خود دانست .
(همان) ٢- خاورمیانه الف - سرزمین های اشغالی کودتای نظامی در مصر همان اندازه که بی ثباتی سیاسی در این کشور را افزایش داد، حاکمیت سیاسی شکننده در نوار غزه را نیز متأثر کرد، زیرا حماس بسیار امیدوار بود که حکومت اخوانالمسلمین در مصر بتواند نظم نوین منطقه ای را ایجاد کرده، به عنوان شریک جدید امنیتی بتواند مشکلات و چالش های فراوان سیاسی و اقتصادی نوار غزه را کاهش دهد؛ به خصوص آنکه رهبران سیاسی حماس معتقد بودند که افزایش قدرت مرسی در مصر، ممکن است نقش 15 بازیگران خارجی را در منازعات فلسطینی - صهیونیستی کاهش دهد.
حکومت مرسی تغییر زیادی در سیاست های امنیتی و نظامی خود نسبت به سرزمین های اشغالی به وجود نیاورد، اما خروج وی از قدرت پیامدهای بسیار زیادی برای سیستم سیاسی این منطقه به همراه داشت ؛ به خصوص آنکه حکومت جدید مصر برای بی اعتبار کردن مرسی اعلام کرد که وی تلاش کرده است تا بسیاری از آوارگان فلسطینی را در این کشور اسکان دهد و دست حماس را در صحرای سینا بازگذارد."