چکیده:
حقیقت سلوک، نوعی حرکت باطنی است که از عالم ماده آغاز، و به لقای حقتعالی منتهی میشود. علامه طباطبایی وجود چنین حرکت باطنیای را در انسان با استناد به کلماتی همچون صراط، طریق، سبیل، باب سما، صعود و عروج به سوی خدا، سبقت، ضلال و اهتدا، کدح الی رب، لقاءالله و رجعت و مباحثی همچون ذومراتب بودن اسلام و ایمان، ذودرجات بودن مؤمنان، نکوهش توقف در مرتبة ظاهر، غایت داشتن حیات آدمی و لزوم حرکت به سوی غایت، از نگاه قرآن تثبیت میکند. ایشان این حرکت باطنی را در مسیر نفس میداند. انسان در این راه، ناچار به شناخت درست نفس است. شناخت حقیقی نفس متوقف بر توجه به خداوند بهمنزلة غایت و نهایت این مسیر است. دین الهی با تشریع عبادات، کیفیت سلوک را در این مسیر بیان کرده است و البته تنها کسانی که به مرتبة عبادت احرار رسیدهاند، توان چنین سلوکی دارند.
خلاصه ماشینی:
"افزون بر پیامبر( و امیر مؤمنان(، از ابنعباس، ابوسعید خدری، انسبن مالک، سعدبن ابیوقاص، ام سلمه، عایشه، زینب بنت جحش و جمعی دیگر از صحابه، روایت شده که این آیه در شأن پنج تن آل عبا (پیامبر، علی، فاطمه، حسن و حسین() نازل شده است (طبری، 1412، ج22، ص5 - 7؛ ثعلبی نیشابوری، 1422، ج8، ص42 و 43؛ حسکانی، 1411، ج2، ص18 - 140؛ سیوطی، 1404، ج5، ص198 و199).
محدثان و مفسران شیعه نیز این شأن نزول را از طریق معتبر و صحیح نقل کردهاند؛ از جمله کلینی با صحیح متصل و مسند از علیبنابراهیم از محمدبنعیسی از یونس و علیبنمحمد از سهلبنزیاد ابیسعید از محمدبنعیسی از یونس از ابنمسکان از ابوبصیر از امام صادق( روایت کرده است خداوند در کتابش فرمود: «إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت ویطهرکم تطهیرا»؛ و پیامبر علی و حسن و حسین و فاطمه( را زیر کسا برد و گفت: خدایا، «هر پیامبر را اهل و ثقلی است و اینان اهلبیت من و ثقل من هستند».
این مسئله دربارة خود راویان این گزارشها نیز روی داده است؛ چراکه در گزارشی به ابنعباس نسبت داده شده است که آیة تطهیر دربارة همسران پیامبر است؛ حال آنکه خود وی روایت کرده که این جمله در شأن آل کسا نازل شده است (همان، ص199؛ حسکانی، 1411، ج2، ص50ـ51).
برای نمونه از مقاتلبنسلیمان چنین نقل شده است: «إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس یا أهل البیت، یعنی نساء النبی( لأنهن فی بیته»؛ منظور از اهلبیت در آیة تطهیر، خصوص همسران پیامبر است؛ زیرا آنان در خانة پیامبر زندگی میکردند (مقاتلبن سلیمان، 1423، ج3، ص489)."