چکیده:
هویت اندیشی از دغدغه های مشترکی است که در اغلب گفتمانهای روشنفکری ایرانـی مـشاهده شده است . برخی در این کندوکاو هویتی به ناسیونالیسم باستانی ،برخی به خویـشتن اسـلامی ،برخی در سنتها و بوم گرایی ،برخی به هویت سه گانه ایرانی (اسلامی ،ایرانی و غربی ) ، برخی بـه هویـت دوگانـه ایرانی (اسلامی و ایرانی )و برخی بر رابطه تفکر و هویت ،تاکید داشته اند. در بین گفتمانهای روشنفکری پس از انقلاب اسلامی ، هویت اندیشی ، مجددا مورد توجه قرار گرفته است . این کنکاش هویت با بهره گیری از ابزار منطقی و استدلالی مدرن به پرسشگری در باب هویت ایرانی میپردازد. این گفتمان که در مطالعه حاضر «هویت اندیشی مدرن» نام گرفته است ، به خاستگاه اندیشه ورزی بعنوان مهمترین عنصر فرهنگی و کم و کیف آن در تاریخ ایران زمین پرداخته است . از نظریه پردازان این گفتمان میتوان به آراء سید جواد طباطبایی ،بیژن عبدالکریمی ،آرامش دوستدار و کوروش مرشد،اشاره نمود.در ایـن مقالـه آراء سید جواد طباطبایی بعنوان متفکر شاخص و فعال این گفتمان با طرح نظریه معروف «انحطـاط و زوال اندیشه در ایران» که این نظریه در این بحث نیز محوریت دارد،پرداخته میشود.
خلاصه ماشینی:
"( هادوی ، ١٣٨٦)بدین ترتیب طباطبـایی تـاریخ اندیـشه سیاسـی ایـران را در قالب سه دوره فوق و مرحله چهارم را بازگشت (مشروطه ) با عقلانیت غربی که دوره ای نـاموفق بـود ، تحلیل می نماید و زوال اندیشه در تمـام ایـن دوران ( از سـلجوقیان تـا کنـون ) مـسئله اصـلی عـدم شکوفایی تمدن در ایران می داند.
او سـه اشـتباه را نیـز در تحلیـل تـاریخ اندیـشه در ایران قابل تشخیص می داند: ١-تاریخ نویسی و تتبعات ادبی ٢-برداشتی از تاریخ بر مبنای ایدئولوژی جامعه شناسانه ٣-خیال اندیشی در حوزه اندیشه در این تقسیم بندی تـاریخی ، دوران قـدیم بـه دو زیـر دوره: از بنیانگـذاری شاهنـشاهی ( مرحلـه باستان) تا فروپاشی ساسانیان و سده های میانه که از فروپاشی شاهنشاهی ساسانیان تـا صـفویان اسـت .
"(حقدار،١٣٨٧ص ٣٩) چالش بـا مدرنیتـه سـنت زده:طباطبـایی معتقـد اسـت طـی دهـه هـای گذشـته در نبـود اندیـشه انتقادی،ظواهر مدرنیته بدون پشتوانه خردمندانه و مبتنی بر بستر سنت با پادرمیانی نویـسندگان مبـتلا بـه همان بی اندیشگی در جامعه جاری شده است .