چکیده:
شهرها اگرچه کانون فرصت های اقتصادی و اجتماعی و محمل رشد و توسـعه انـد؛ امـا رشد سریع شهرنشینی طی سدة اخیـر بـه ویـژه در کـشورهای جهـان سـوم، شـهرها را بـا مشکلات گوناگونی مواجه کرده است . همین امر منجر به طرح مبحث توسعة پایدار شهری شده است . از آنجا که پایداری شهرها با مصرف متعادل و تخصیص و توزیع عادلانة منابع مرتبط است ، تعیین حدود و ثغور حقوق شهرنشینان نیـز در طراحـی و برنامـه ریـزی شـهر پایدار اهمیت می یابد. تدوین و تصویب منشورهای شهری راهحلی است کـه طـی دو دهـة اخیـر در سـطوح محلـی و بـین المللـی بـرای تـصریح حقـوق شهرنـشینان، مـورد توجـه حکومت های محلی و سازمانهای جامعة مدنی قرار گرفته است . در همین راستا، به منظور شناخت و معرفی تجارب جهانی در این زمینه ، تحقیـق حاضـر بـه روش اسـنادی، پـس از واکاوی ادبیات و مبانی نظری حق شهرنشینی ، ویژگی های تـدوین و محتـوای منـشورهای شهری موجود در جهان را (تا زمان تدوین این مقاله ) به طور منفرد و تطبیقی بررسی و ارایه کرده است . عمدهترین حقوق مورد تاکید عبارت اند از: برابـری و عـدم تبعـیض ، مـدیریت دموکراتیک شهر، مشارکت سیاسی ، شفافیت در مدیریت ، بهرهمندی از اطلاعـات، حفاظـت از گروههای آسیب پذیر، توسعة پایدار، خدمات شهری، محیط زیـست ، مـسکن ، آب، غـذا، انرژی، بهداشت و سلامت ، کار، آزادی، آموزش، تفریح ، فرهنگ و تنـوع میـراث فرهنگـی ، یکپارچگی و انسجام (وظایف )، امنیت ، همکاری بین المللی . در پایـان، دلالـت هـایی بـرای تدوین و اجرای منشورهای شهری در ایران ارایه شده است .
خلاصه ماشینی:
بررسی پایگاههای اطلاعاتی علمی - پژوهشی داخلی و جست وجوهای عمومی نشان می - دهد، تا زمان انجام این پژوهش (١٣٩٠) نه تنها شاخص حکمرانی مطلوب شهری برای شهرهای ایرانی محاسبه نشده است ؛ بلکه سندی با محتوای منشور شهرنشینی یا منشور شهری که حقوق شهرنشینان را هدف گرفته باشد نیز در ایران وجود ندارد؛ علاوهبراین ، شناختی هم نسبت به ویژگی - های منشورهای شهری و مبانی نظری آنها به ویژه مفهوم حق شهرنشینی ١ یا حق بر شهر وجود ندارد.
Dikec & Gilbert حق شهرنشینی آن طور که لوفور در ١٩٧٣ در اثرش «بقای سرمایه داری: بازتولید روابط تولیـد» بیـان مـی کنـد، حـق کـاربران فـضای شـهری (شهرنـشینان) بـرای اعـلام نظراتـشان دربـارة فـضا و زمـان فعالیت هایشان در منطقة شهری است ، همچنین بر حق استفاده از مرکز؛ یعنـی مکـانی ممتـاز بـه جـای پراکندگی و گرفتارشدن در گتوها (در مورد کارگران، مهاجران و «حاشیه نشین هـا» و حتـی «ممتازهـا») صحه می گذارد (لوفور ١٩٧٣ به نقل ازدیکک و گیلبرت، ٢٠٠٢).
اعم از ایـن کـه این تصمیمات به دولت (سیاست گذارانه ) یـا بـه سـرمایه (سـرمایه گـذاری) و در هـر سـطحی (ملـی ، استانی ، محلی و حتی بین المللی ؛ مثلا در مورد شرکت های چندملیتی ) مربـوط باشـد (کـافمن و لـبس ، ١٩٩٦ به نقل از پارسل ، ٢٠٠٣)؛ بنابراین حق تعریف فـضای زیـستة شـهری، نظـارت نهـادیشـده بـر زندگی شهری را اعطا می کند.