چکیده:
عرفان وحیانی یا شیعی و اهلبیتی مجموعۀ معارف انفسی - باطنی است که از نصوص دینی یا از کتاب و سنت بر اساس منطق اجتهادی، کشف و تولید میشود. اینک مسئلۀ اصلی این است که عرفان شیعی چیست؟ ما در این نوشتار برآنیم که وحی قرآنی و بیانی (معارف ثقلینی) ظرفیت تولید عرفان علمی و عملی را در ساحت دانشی – بینشی، روشی - گرایشی و رفتاری - کنشی داراست. این عرفان محصول و برونداد کشف تام محمدی و درحقیقت متکی و متقوم بر کشف تام محمدی است که شاخصههایی دارد که در مقالۀ حاضر به چهار شاخصۀ محوری آن اشاراتی کردهایم.
خلاصه ماشینی:
"حال که معرفت شناسی جامع قرآنی- عترتی و سازوکار شناخت عرفانی یعنی بهره گیری از دل و معارف باطنی با مجاهده و تهذیب نفس بر اساس منـازل و مراحـل روشـن اسـت (مطهری، ١٣٨١، ج ١٣: ٢٨٩، ٣٩٠- ٣٩١) میتوان به نقد عرفـان هـای محـدود و صـوفیانه پرداخت که به تحقیر عقل و گریز و بلکه ستیز با عقلانیت اهتمام ورزیـده انـد و امـروزه از عرفان غیرعقلانی و مانعیت و حجاب بودن عقل و برهان در عـالم سـلوک عرفـانی سـخن به میان میآورند، چه اینکه عرفان ضدعقل و تصوفی که با معرفت عقلانی درگیر و مخـالف است و به خصوص فرقه ها و جریان هایی که حصول و حضور عرفـان را بـا غیبـت و عـدم عقل و عقلانیت توجیه و تفسیر و اینها را مانعۀالجمع قلمداد میکنند یا برای این است کـه عرفان صوفیانۀ آنها پشتوانۀ علمی ـ عقلانی ندارد و اکثر و شاید تمام سرسلسله های جدیـد آنان تحصیلات عالیۀ علمی- فلسفی و قدرت استدلال و برهان ندارند و شاید برخی عـوام و بیسواد بوده اند و به تدریج حلقه ها و هسـته هـایی را بـا اسـتفاده از گـرایش عـده ای بـه معنویت تشکیل داده اند و عدم حکمت دانی و فقه خوانی و شـریعت شناسـی خـویش را در پردة علم لدنی و افاضی پنهان میکنند و تنها راه دل را با توجیهـات بـیپایـه مثبـت نشـان میدهند یا اینکه سوءاستفاده های مالی و اخلاقی یا ثروت و شهوت خویش را زیـر عنـوان تصوف و عرفان مستور و محجوب کرده اند تا مورد تکفیر، تفسیق و اعتراض آگاهـان قـرار نگیرند و حتی شریعت گریزیهایی را که دارند، با تفسیر و تأویل های نابه جـا و غیرعقلانـی یا ورای عقل بشری بودن توجیه میکنند."