خلاصه ماشینی:
"امام در اینجا سخن مرحوم آیت الله شاهآبادی استاد خویش را نقل میکند که درباره مسئلت در این فقرات از دعا فرموده است: «خواست حقیقی سالک در این فقرات از ادعیه همانا تحقق مرتبهای وجودی است که این اسما در آن قرار دارند.
امام(ره)تأکید دارد که مسئلت به اسماء الهی و توجه به صفات جلالی و جمالی در واقع حاصل تجلی رب است به اسم یا صفتی بر سالک،و در این حال است که سالک به چشم بصیرت و کشف، رب خویش را در آیینه اسم یا صفتی مشاهده میکند،و به سوی او متوجه میشود و در نزد او خاضع میگردد و آنگاه بدان اسم یا صفت مسئلت میجوید.
آیا رویکرد موجود در این کتاب تنها رویکرد ممکن به این نیایش شیعی است،و یا میتواند باشد؟آیا شیوههای دیگری از نگاه و تحلیل وجود ندارد که بتوان از منظر آنها به تفسیر این نیایش شیعی نشست؟آیا در اینگونه تفسیر قال و مقال عقلی بر حال قلبی غلبه نمییابد-یعنی درست همان چیزی که امام(ره)از آن ابا دارد؟ از نکات جالب این کتاب همچون دیگر کتب امام(ره)این است که امام از بزرگانی همچون مولوی، حافظ،ابن عربی،عبد الرزاق کاشانی، سید حیدر آملی،صدرالدین قونوی،میرداماد،شیخ بهایی،ملا صدرا شیرازی،قاضی سعید قمی،شیخ حافظ رجب برسی،داود قیصری،ابن حمزه فناری، فیض کاشانی،حاجی ملا هادی سبزواری،میرزا هبة الدین شهرستانی،آقا محمد رضا قمشهای، شیخ عباس قمی،سید علیخان مدنی،موید الدین جندی،میرزا جواد آقا ملکی تبریزی و مرحوم آیت الله شاه آبادی نقل قول میکند و اینهمه حکایت از وسعت نظر و کثرت مطالعه ایشان دارد."