چکیده:
آیة﴿لا إکراه فی الدین﴾به عنوان یک اصل راهبردی در سرلوحة تعامل نظام مترقی اسلامبا پیروان دیگر ادیانمطرح و پژوهش پیرامون آن، دررفع بسیاری از ابهامهای اجرای احکام اسلام راهگشاست. این پژوهش کنکاشی در گسترة کلامی،تفسیری آیة مزبور است که نخست به مفهومشناسی واژههای آیه و موارد کاربرد آن در قرآنو آنگاه به تحلیل اقوال مفسران در مفهومشناسی آیه پرداخته است و بدین نتیجه میرسدکه «دین»، باور، خضوع و عقد قلبی است وبا الزام و اکراه حاصل نمیشود و تنها بابرهان شکل میگیرد و بر فرض امکان اکراه، فایدهای برآن مترتب نیست. در بخشدیگر، به تهافت بین آیة مزبور (آزادی عقیده) با احکام ارتداد (آزادی بیان) اشارهمیکند و به تمایز بین سه گسترة «آزادی اندیشه، آزادی عقیده و آزادی بیان» پرداختهشد. نویسندگان معتقدند که آزادی عقیده در اسلام، مبادی و مبانی و نیز حدی دارد و بهطریق اولی، آزادی در بیان نیز دارای حد و مرز میباشد. همچنین اعدام مرتد با آزادیاندیشه و بیان منافات ندارد؛ زیرا در نظام دینی شخص مرتد، تنها در صورتی که تبلیغ وتوطئه علیه نظام اسلامی کند، با او برخورد میشود و حکم تعرض به وی، همانند حکم تعرضبه جاسوس در حکومتهای لیبرال جهان است. آیاتی که بر اصل آزادی عقیده تصریح دارند،همة آنها در مقام پذیرش اصل دیناست، اما پس از پذیرش اسلام، حق برگشت همراه با ترویج و تبلیغو توطئه از او سلب میشود.
خلاصه ماشینی:
"علامه طباطبائی مینویسد: «در اینکه فرمود: ﴿لا إکراه فـی الدین ﴾، دو احتمال هست ؛ یکی اینکه جمله خبری باشد و بخواهد از حال تکوین خبر دهـد، و بفرماید خداوند در دین اکراه قرار نداده است و نتیجه اش حکم شرعی میشود کـه : اکـراه در دین نفی شده است و اکراه بر دین و اعتقاد جایز نیست و اگر جمله ای انشایی باشد و بخواهـد بفرماید که نباید مردم را بر اعتقاد و ایمان مجبور کنید، در این صورت نیز نهی مـذکور متکـی بر یک حقیقت تکوینی است و آن حقیقت همان بود که قبلا بیان کردیم و گفتیم اکـراه تنهـا در مرحلۀ افعال بدنی اثر دارد، نه اعتقـادات قلبـی» (طباطبـائی، ١٤١٧ ق .
آزادی بیان یکی از اقسام آزادیهای حقـوقی اسـت کـه در مجموعۀ حقوق بشر مورد توجه قرار میگیرد؛ بدین معنا که افراد علاوه بر اینکه بـه خـاطر داشتن عقیدة مخالف ، چه در امور دینی و چه در امور سیاسی، نباید مورد تعقیب قرار گیرنـد، باید بتوانند عملا این عقیده خود را ابراز نموده ، برای اثبات و احیانا به دست آوردن همفکـران دیگر دربارة آن تبلیغ کنند (ر.
مرتد وقتی از اسلام برگـردد و در غیر مقام علمی و استدلالی، ابراز و ترویج عقیدة انحرافی نماید، در واقع ، علیه دین ، مسلمین و عقاید آنان توطئه کرده است و نظم عمومی را بـر هـم زده اسـت و نـوعی توطئـه علیـه نظـام اسلامی کرده است که این رفتار طبیعتا ممنوع است ؛ به عبارت دیگـر، ارتـداد بـرخلاف آزادی است و یک نوع تجاوز به حقوق عمومی به شمار میرود؛ زیرا عمـوم جامعـه نظـام اسـلامی را پذیرفته اند و شخص مرتد در حقیقت میخواهد افکار و خواست عمومی را تضعیف کند و حـق عموم را از بین ببرد."